ایام محرم تسلیت

مراسم چهل و یکمین سالگرد "پیروزی انقلاب اسلامی" و اربعین شهادت سردار دلها "حاج قاسم سلیمانی "

مراسم چهل و یکمین سالگرد "پیروزی انقلاب اسلامی" و اربعین شهادت سردار دلها "حاج قاسم سلیمانی "

سخنران :
مدافع حرم  حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای ترابی نسب (انگیسه)
مداح :کربلایی حسین خدادادی
بابرنامه های ویژه ومتنوع
بصرف شام
زمان : سه شنبه ۱۳۹۸/۱۱/۲۲همراه بانماز جماعت مغرب و عشاء
مکان : مسجد ولیعصر عج قره تپه
از همه شما باخانواده محترم دعوت بعمل می آید جانمونی
@vahdatbasij

دهه فجر گرامیباد

حماسه نهم دی ماه

حماسه نهم دی، تجلی بیداری و ولایت مداری ملت ایران است.

**************

كسي كه بتواند حاجت برادر مؤمنش را برآورد ولي چنان نكند، چه كيفري دارد؟

الإمامُ الصّادقُ عليه‏السلام :

مَن سألَهُ أخوهُ المؤمنُ حاجَةً مِن ضُرٍّ فمَنَعهُ مِن سَعةٍ وهُو يَقْدِرُ علَيها مِن عِندِهِ أو مِن عندِ غَيرِهِ - حَشَرهُ اللّه‏ُ يَومَ القِيامَةِ مَغْلولَةً يدُهُ إلى عُنُقِهِ حتّى يَفْرُغَ اللّه‏ُ مِن حِسابِ الخَلقِ .

 

امام صادق عليه‏السلام :

كسى كه برادر مؤمنش در هنگام تنگدستى نياز خود را به او بگويد و او بتواند خودش يا ازطريق كسى ديگر حاجتش را روا سازد و نكند خداوند در روز قيامت وى را دست بسته به گردن محشور فرمايد و تا فارغ شدن از حساب بندگانش همچنان او را نگه دارد .

 

بحار الأنوار : 74 / 287 / 13 منتخب ميزان الحكمة : 168

 

منبع:http://www.hadithcity.com/Hadith.aspx?id=2039

                         متن وصيتنامه بسیجی قهرمان شهيد نورالله شکری امامی

                          متن وصيتنامه بسیجی قهرمان شهيد نورالله شکری امامی

الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمد عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد .

بنام خدا او که همه چیزم اوست و زندگیم اوست،و زنده به اویم و یادم از اوست و جانم از اوست و معشوق و معبودم و مقصودم اوست و امید و آرزویم اوست .

سلام و درود خداوند تبارک و تعالی بر ختم پیامبران رسول اکرم (ص)و جانشین بحقش امیرالمومنین علی(ع) و فرزندان پاکش بالاخص حسین(ع) سرور و سالار شهیدان . با سلام به محضر مبارک آخرین ذخیره الهی امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و سلام به شهدای اسلام از صدر اسلام تا کنون و درود بر تمامی جانبازان ، اسرا و رزمندگان اسلام و همچنین خانواده های معظم شان و روحانیون عزیز اسلام .

هم اکنون که قلم را در دست گرفتم و روی ورق لغزاندم ، و وصیت نامه خود را نوشتم به یاد دارم که چندین بار است که قلم به دست گرفتم ، و در انتظار شهادت نشستم ولی تا کنون به این فیض دست نیافتم ، هر چند بودند یاران و دوستان هم سنگری که در کنار هم فعالیت می کردیم ، که به سوی شهادت شتافتند و به لقاءالله پیوستند ،

ولی من ماندم ، چون آن ها سبک بالانی بودند که توشه لازم را جهت سفر طولانی جمع کرده ، و خود را مهیای پرواز نموده بودند ، و در حقیقت وابستگی خود را از دنیا که قفسی برایشان محسوب می شد کندند و خود را سبک ساختند ، و به سوی ملکوت اعلی پرواز نمودند ، اما چه کنم که من سنگین بال بودم و ماندم و گناهانم مانع پرواز به سوی معبودم گردید ، وشاید هم خداوند از روی رحمت و بخشش خود فرصت دیگری به من داد تا بتوانم توشه ی لازم را جمع آوری کرده و خود را سبک بال سازم و بتوانم خود را به آن قافله سبک بالان برسانم . در هر حال به این امید وصیت نامه خود را می نگارم ، و از خداوند طلب عفو و بخشش گناهانم را دارم و میخواهم که مرگ در راه او نصیبم گردد . هر چند  می دانم که رسیدن به آن درجه شهادت و مقام لقاءالله مختص بندگان خالص وصالح خداست و گناهکاران را به آن جایگاه راهی نیست ، ولی به فضل و بخشش خداوند اعتماد می کنم و در این جا با کمال سرافکندگی و خجلت و تواضع در پیشگاه او توبه می کنم ، و امیدوارم که به حق محمد و آل محمد خداوند بر حقیر رحمت و ترحمی نماید و از گناهان و معصیتهای من در گذرد و اعمالم را قبول نماید . و توفیق شفاعت حسین (ع) و معصومین (ع) را نصیبم گرداند . و از او می خواهم که با فضلش با من معامله کند نه با عدلش .

 ای خداوند بزرگ ، ای غفار ، ای ستار ، و ای ارحم الراحمین ما را ببخش به علت نا فرمانیهایی که کردم ، بعلت اینکه نعمتهای زیادی نصیب ما نمودی ولی ما شکر آن را بجای نیاوردیم ، ما را ببخش . به علت این که اکثر اوقات از تو غافل بودیم ، و در راه تو هدف و آرمانمان را فراموش کردیم ، و ما را ای خداوند بزرگ ببخش بعلت                 بی اعتنایی مان به احکام و دستورات . ما را ببخش به جهت اینکه پاسدار واقعی برای انقلاب تو و آرمان تو نبودیم .

خداوندا در حالی بسوی تو می شتابم که نمی دانم آیا اعمالم را قبول و دعاهایم را مستجاب خواهی کرد و ما را از بندگانت قرار خواهی داد یا نه ، ولی به کرم و بخششت اعتماد دارم و تو خود به توابین مژده بخشش داده ای .

ای خداوند آنچنان نیرویی به ما عطا فرما در هنگامی که اسلحه دشمن سینه ما را نشانه میگیرد به جای آخ گفتن ، شکر نعماتت را بجا آورده و به تو توکل نماییم .

ای امت عزیز ، ایثارها و فداکاریهای شما آنقدر زیاد است که قادر بر زبان آوردن آن نیستم و اجر ، آنقدر عظیم است که خدا بایستی بدهد .

 

 ای امت عزیز ، انقلاب اسلامی ما با حضور شما در صحنه و فداکاری و ایثارهای شما و فرزندانتان به پیروزی رسید و بی شک با حضور مداوم شما در صحنه و پیروی خالصانه و عاشقانه از ولایت فقیه روی پای خود خواهد ایستاد .

برادران عزیزم ، بفرمان امام خمینی که در حقیقت خلیفه خداوند و نائب امام زمان (عج) بر روی زمین است لبیک گویید . بسوی جبهه های نبرد حرکت کنید ، و خود را به آن قافله برسانید و از آن عقب نیفتید که فردا دیر است و همانا سعادت و رستگاری این است . برادرانم جبهه مدرسه ای است که فرزندان انقلاب بایستی در آن درس چگونه زیستن و تقوا را می آموزند .

پدران و مادران ، نکند مانع رشد فرزندانتان شوید که درقیامت در پیشگاه رسولخدا(ص)ومعصومین(ع)سر افکنده خواهید بود .

ای امت عزیز ، شعار جنگ جنگ تا پیروزی را هر چند به عمل تبدیل کردید ، ولی   باز هم در این امر کوشا باشید .

برادر و خواهرانم ، دنیا مزرعه ای برای آخرت است و این لحظاتی که در آن بسر        می بریم فرصتی است تا توشه لازم را برای سفر طولانی که همه در پیش داریم جمع آوری کرده و خود را مهیای مرگ بسازیم . برادرو خواهرانم همچنانکه مرگ بسوی من آمده ، خلاصه روزی خواهد رسید که نوبت یکایک شما شود. پس ای برادران و خواهرانم ، خود را مهیای مرگ کنید و بحساب خود قبل از آنکه به حسابتان برسند ، برسید و وابستگی خود را از دنیا کم کنید و تقوای الهی پیشه کنید که تنها راه سعادتمندی در دنیا و آخرت این است .

مادر عزیزم ، مادری که رفتی و مرا تنها گذاشتی ، ای کاش بودی با تو درد دلها      داشتم ، ولی امروز تو نیستی که جسم آغشته به خون مرا بغل گرفته و دست آغشته به خون خود را بسوی آسمان بلند کرده و از خدای بزرگ قبول شدن قربانیت را طلب نموده و از درگاه خدا سلامتی و طول عمر امام عزیز و پیروزی رزمندگان پر توان اسلام را خواسته باشید ، امیدوارم خداوند به فضل و کرم خود ما را در آخرت به همدیگر برساند .

پدر عزیزم  ، امیدوارم مرا ببخشید از اینکه پسر خوبی برای شما نبوده ام تا حق فرزندی را خوب ادا نمایم ، در هر حال مرا ببخشید  .

پدر عزیز و بزرگوارم ، امیدوارم که از شهادت من ناراحت نشوید و لباس سیاه بر تن نکنید و در مجلس من طوری باشید که گویا فرزندتان در کنارتان هست و مجلس عروسی مرا خیلی ساده برگزار کنید .

دائی های عزیزو گرامیم ، از شما هم تشکر می نمایم که در طول عمر برایم راهنما بودید و زحمات زیادی را برای اینجانب متحمل شدید ، از شما می خواهم که مرا ببخشید و در مجلس من حضور یابید و از شهادت من ناراحت نشوید ، همچنان که در مجالس علی و رضا شرکت کردید .

سخنی با خانواده و اقوام و خویشان ، نکند خدای نکرده در مقابل شهادتم انتظاری از انقلاب و مسئولین داشته باشید و من هرگز راضی به آن نیستم و خدا هم راضی نخواهد بود ، ما بایستی همه چیزمان ، حتی جانمان را فدای انقلاب کنیم و بایستی بنگریم که انقلاب چه انتظاری از ما دارد ، نه اینکه در جستجوی منافع شخصی از انقلاب باشیم و در این فکر نباشید که انقلاب برای ما چه کرده است که شما برای انفلاب چه کرده اید .

 

برادر و خواهرانم ، امیدوارم شما مرا ببخشید از اینکه نتوانستم حقی که بر گردن من داشتید را ادا نمایم و افتخار کنید که خداوند از بین شما قربانی را در راه خود گرفته و آن قربانی هم ، این حقیر ، برادر کوچکتان میباشد .

 برادران و خواهرانم ، فرزندانتان را طوری تربیت کنید که پسران همچون حسین و دختران همچون زینب زندگی کنند و ادامه دهنده راه عمو یا دایی باشند و از شهادت من ناراحت نباشید و افتخار کنید که خداوند چنین نعمتی را نصیب شما کرده است .

در پایان از همه کسانی که بر من حقی داشته اند و نتوانستم ادا کنم عذر می خواهم ، خصوصا دامادها و عموها و دیگران و پسر دایی های ارجمند خود .

در خاتمه بایستی بگویم که در حالی از این جهان رخت می بندم که در این اندیشه ام ، چگونه این امت اسلام و انقلاب را پاسداری خواهند کرد . چگونه پیروی از ولایت فقیه خواهند کرد و چگونه اسلحه بر زمین افتاده شهدا را بردوش خواهندکشید وچگونه فرمان خداوند را لبیک خواهند گفت که می فرماید :

 

 

و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین لله .

مرا در گلزار شهدای روستایم و در زیر پای مادرم دفن کنید . نماز مرا حجه الاسلام جباری بجای آورد و در صورت نبودن ،  هر کسی را شما انتخاب می کنید .

                  

خدایا   خدایا   تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .

 درود بر خمینی و اصحابش .

 

تاریخ شهادت : 13/4/65

محل شهادت : کربلای 1 – مهران

نورالله شکری امامی

 

زندگینامه شهید تاجبخش کابلی

 

بسم رب الشهداء و الصديقين

 

 

 

نام شهيد :  تاجبخش

 

نام خانوادگي : كابلي

نام پدر : رمضانعلي

عضويت : بسيجي

تاريخ تولد : 1346

 تاريخ شهادت : 26/2/1363

محل شهادت : چناره كردستان

 

دومين شهيد روستا و البته كم سن و سال ترين آنها .

براي بار اول بود كه قصد اعزام به جبهه را داشت . خيلي پيگير شد ، سپاه ، جهاد ، و حتي نزد امام جمعه بهشهر هم رفت ولي فقط يك جمله شنيد " پسر جان سن شما كم است ، برويد هر موقع به سن اعزام به جبهه رسيديد ، بيائيد براي اعزام "

اين جمله بمثابه پتكي بود كه بر سرشهيد  تاجبخش فرود مي آمد . اصلا برايش قابل هضم نبود و اين جمله را نميتوانست حلاجي و تفسير نمايد .

شبي از شبها كه ديگر موانع اعزام به جبهه بر طرف شده بود نزد بنده آمد ، تنها نبود ، با پسر خاله اش آمده بود .

آمده بود تا جبهه را بهتر بشناسد .

 از سختيها و مشقات جبهه گفته شد ، پذيرفت .از اسارت ، جانبازي ، مفقوديت ، شهادت ، و ... جبهه گفته شد ، پذيرفت .

انگار آمده بود درسي به بنده بدهد نه اينكه درس بگيرد . آنقدر عاشقانه و آگاهانه آمده بود كه حرفي براي گفتن نماند . به او گفتم راهي كه انتخاب كرده اي راه حق است و درست .

كوچك بود از لحاظ سني ولي شخصيتي بزرگ داشت .بهر حال با تلاش و پيگيري خود و عنايت حقتعالي به جبهه اعزام شد .

روحيه بسيار خوبي  داشت ، حس همكاري و دستگيري و كمك به ديگران كه از خصوصيات اخلاقي او بود باعث گرديد كه در جبهه هم به كمك دوستان همسنگرش بشتابد .

 براي آوردن آب به طرف چشمه حركت نمود و بعد از پر كردن ظرف آب ،  توسط ضد انقلاب

 خود فروخته به درجه رفيع شهادت نائل آمد و روح بيقرارش بسوي پرودگارش پر كشيد .

 تشييع جنازه باشكوهي گرديد و در جوار شهيد سيروس بخاك سپرده شد .

                                                                                            روحش شاد وراهش پر رهرو باد .

 

 

 

 

متن وصیتنامه بسیجی قهرمان شهید مهران کابلی

 متن وصیتنامه بسیجی قهرمان شهید مهران کابلی 

شکر و سپاس بی پایان خدایرا که یگانه خالق گیتی است . در میان مخلوقات بشر را در دنیا آفرید تا که در آفرینش خویش نیک نظر کند و در رهگذر شناخت ستارگانی از خطه پیامبران فرا راهش قرار داد که درخشیدند و شک را از میان بردند و برهانی محکم و بزرگ چون قرآن کریم را نازل فرمود تا دلها را منور سازد و حجت را تمام  کند . پروردگارا ،  ای معبود من زبان من عاجز از وصف عظمت و جلال توست اما ای خدای مهربان تو نیک می دانی که برگزیده ام ترا از میان همه پس مرا به یقین برسان .

اینجانب مهران کابلی فرزند حاجی با شناخت کاملی که به مکتبم اسلام و سرورم حسین (ع) مظلوم کربلا دارم به ندای امام امت خمینی کبیر لبیک گفته و راه حسین (ع) را که همان خط سرخ محمد (ص) و آلش می باشد می ستایم و با جان و دل بر می گزینم .

من اسلام بزرگ را مکتبی سازنده جهان و کامل می دانم و چیزی را بالاتر از آن     نیافته ام لیکن حفاظت و پاسداری از آرمانهای مقدس آن را هرگز با هیچ چیز دیگر مقیاس نخواهم زد بیایید قبل از آنکه دیگران به حساب ما برسند به حسابمان رسیدگی کنیم و بیاندیشیم که عازم کجا هستیم چشم دل را باز کنیم و بنگریم بر دوستان حق که چگونه بی محابا در سفرند ؟

ای خفتگان به ظاهر بیدار ،  برخیزید که دیگر ظالمان برای محو دین خدا عرصه را بر ما تنگ می کنند آیا نمی دانید که برای حسین است خیر به خود آیید و کوشش کنید .

ای امت دلاور اسلام ، رهبری را پیرو باشید و هم اوست که دنیای امروز را در بهت حیران فرو برده و هم اوست که از آخرین اختر تابناک آسمان نورانی ولایت و امامت فرمان می برد و او خمینی کبیر است که دشمنان اسلام او را بهتر شناخته اند . پس قبل از اینکه ما عظمت او را دریابیم زیرکانه و موذیانه عرصه را بر او تنگ می کنند تا بر ستم خود بیا فزایند .

آیا نمی اندیشید که او جهان را برای ظهور حضرت حق مهدی موعود (عج) آماده خواهد کرد .

پدر بزرگوارو پر صبرم آگاه باش سرانجام مسلمین و مومنین سفر آخرت است پس چه بهتر که این سفر وصال عشق که همان آرامش در جوار خداست باشد .

پدر جان ،  شرمنده ام که اینگونه با شما سخن می گویم زیرا که فرزندی نبودم شایسته بزرگی شما و نتوانستم قلب پاکت را ظاهرا مزین کنم ، اما باور کن که به آرزوی خودم رسیدم و زندگی شیرین من آغاز گشته است . پیروان حسین(ع) رستگارند و من برای احیاء مکتب حسین (ع) جنگیدم . پس غم مخور و محکم باش که خدا پسندانه باشد و خداوند را بسیار سپاس گفته و مرا حلال کن .

و اما شما مادر گرامی ، من نمیدانم که در فراق من شما چگونه ایستادگی خواهید کرد و ارزش خود راچگونه به فاطمه زهرا (س) عرضه می کنی که عزت و شرف مومن همان حفظ حرمت کتاب خداوند است همانی که از فرزندان زهرا (س) به ما رسیده است و صلاح نبود که من آرام باشم در حالیکه همه چیزمان بر باد می رفت . من زندگی کردن در شهرهای بدور از جبهه را آنهم با آرامش تمام را هرگز   نمی پسندم . زیرا خود را بهتر از هیچ کدام از رزمندگا نی که در جبهه ها می جنگند و پاره پاره میشوند و هیچ ادعایی هم ندارند نمی بینم ، دیگر زمان شعار دادن نیست ، امروز روزی است که مومنان با عزم جزم خود در مقابل دشمنان خود می رزمند . مادر جان دنیا محل گذر است و در این گذرگاه کوتاه باید خالص بود تا بدیدار الله رفتن لذتبخش باشد نه اینکه با هراس .

برادران و خواهرانم ،  سخنی نیزبا شما دارم پس گوش فرا دهید اگر که مرا از خود میدانید و اگر که میخواهید در روز محشر قادر باشیم دیده بر دیده هم بیافکنیم آیا حرفهای این بنده سیه دل را می شنوید و بر قلب شما می نشیند یا سخنان ناقص مرا بزودی به فراموشی می سپارید . تفکر کنید که تا بحال چه بودید و دنبال چه            می گشتید و آیا کسی را ناظر و حاضر بر اعمال خود دیده ایم . خیال می کنید بیهوده آفریده شده اید از خواب غفلت برخیزید و تامل کنید دربیداری خود و پی مهر خدا باشید .

آه ای خواهران دلسوزم ، آرزوی من این است شما را درحجاب استوار و عبادتی  در خور خانواده شهداء ببینم خود را به خدا نزدیک سازید .

آه ای برادران عزیزم ، آیا هنگام آن نرسیده تا از کوچکترین خود بشنوید باور کنید من خیلی دیر برخاستم و لبیک گفتم شاید همان حب دنیا موجب شد و شاید هم حب خودم ،  اما بدانید اگر چنین بوده ستم بوده در حق خودم ولی بهر حال شادم از این برخاستن خود ، و چقدر لذتبخش است نظر کردن به شخصیتهای خداوند پس از بیدار شدن و عدم دلبستگی به دنیا با آنهمه اعمال خود .

 به من اجازه دهید که بگویم حسین جان ، اینان برادران من هستند . من عاشق راهم ، و هدفم حفظ آبروی اسلام است ودر پایان پس از پیروزی اسلام رسیدن به لقاءالله میباشد و رفتن به جبهه یک وظیفه شرعی است .

پیامی برایت دارم همسرم ، سفارش بسیار می کنم ترا به اخلاقی قابل ستایش و حجاب و عبادت ، هر چند که حرف دلم را با خبری و در انجام آن کوشا، همانگونه باش که خدا را خوش آید و روحم را شاد کن تا بلکه خداوند کریم نظر لطفی بر شما افکند . بسیار راضی و خوشحال باش به رضای پروردگار .

وتو ای پسرم ، زمانی فرا می رسد که عظمت راه پدرت را می یابی و با غروربر زمین پست قدم می نهی ، اما از تو می خواهم که از پرچمداران مکتب بزرگ اسلام باشی که ما به خاطر پاسداری و دفاع از شرافت مسلمین و جلال و احیای آن جنگیدیم و جز این چیزی نبوده و اگر در این میان خونمان ریخته شد که فدا شدیم آن هم بسیار مشتاقانه و نیز به کمال سعادت و خوشبختی رسیدن است و در جوار دوستان خدا زیستن .

دوستان من ، در طلب معرفت بکوشید و پرهیز کنید از بی خبری که شما بزرگید و محترم و دنیا بسیار کوتاه است و زیبا ، در پی دنیانروید ، آرامتر بروید و با خدا بروید .

دوستانم ، دوستدار آیه های قرآن باشید ، دوستان ایده هایی باشید که شما را ارزش دهد ، بسیج را ارج نهید و حمایت کنید که خلیفه های خداوند همانها هستند . حافظان دین و ایمان همانانند . امیدم این است که امام را اطاعت کنید .

ای بندگان ، نمی توانم دل بکنم از شما و بروم ، سفارش می کنم شما را به تقوی و ایمان .

ای امت بزرگ ، هرگز به دل خود شک نیاورید که ما با چشمان بسته رفته ایم بلکه بسیار آگاهانه رفته ایم .

نمازم را امام جمعه محترم بهشهر حجه الاسلام آقای سید صابر جباری بخوانند و مرا در کنار دوستان شهیدم به خاک بسپارید . در ضمن چنانچه مراسمی برگزار شود روحم را شاد می کند ، برادران مومن بسیجی زحمات آنرا متحمل شوند .

 

 

" والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته "

 

 

هفت تپه -   تاریخ تنظیم وصیتنامه :   8/2/66  

 

تاریخ شهادت  :  14/2/66

مهران کابلی

 

 

صلوات شعبانیه

شهید آوینی