مقدمه
زبان یا گویش مازندرانی (تبری)،زبان کرانه های جنوبی دریای مازندران،دامنه های شمالی البرز و بخش گسترده ای از شمال ایران بوده است که بالغ برشش میلیون نفراز جمعیت کشورمان را در برمی گیرد.
این زبان سابقه اش به نخستین قرن های پس از اسلام و حتی قبل از آن به زمان پارتی ها و مادها می رسد.
زبان تبری طی چند سده به عنوان زبانی غیر مکتوب و محاوره ای به حیات خود ادامه داده است وناگزیربه گویش ها ولهجه های متفاوت وگاه متناقضی تقسیم شد؛که درحدود 13 لهجه مازندرانی شناسایی شده است.
دراین میان بسیاری از واژگان روسی از چند قرن پیش وارد زبان تبری شده و با واژگان تبری تلفیق شده و به عنوان زبان خودی قلمداد می شوند.
کلید واژه ها: روس - تبرستان - زبان - گویش
واژگان روسی درزبان وگویش مازندرانی (تبری)
درتعریف زبان گفته شده است:هرگونه نشانه ای که به وسیله آن بتوان حالات یا معانی موجود در ذهن خود را به دیگری انتقال داد زبان خوانده می شود. (1) نیازعمومی انسان باتوجه به استعدادهای درونی اش موجب شد که بتواند از زبان سود جسته وبه منظور رساندن مفاهیم خود به دیگران از آن استفاده، و با آن سخن بگوید.
زبان های ایرانی به دو دسته ی غربی وشرقی تقسیم می شوند و زبان مازندرانی در شاخه غربی جای دارد و از زیر شاخه های شمال غربی آن است.
زبان مازندرانی اززبان های کهن ایران بوده و دارای تاریخ و ادبیات ویژه ای است؛ که بازمانده زبان پارتی ودنباله زبان پهلوی خوانده می شود.زبان پهلوی اشکانی دردوره فرمانروایی پارتیان برایران رواج داشته که خود دنباله (زبان مادی) است. (2)
دو کتاب اوستا و شاهنامه، به عنوان دو اثر معتبر مربوط به تاریخ باستان و سده میانه تا پیش از فروپاشی ساسانیان، کتابت در مازندران باستان را تآئید می کند و این نشان از ریشه دار بودن زبان مازندرانی می باشد که هنوز هم به طور غالب بنیه باستانی اش را حفظ کرده است.(3)
زبان یا گویش مازندرانی (تبری)،زبان کرانه های جنوبی دریای مازندران،دامنه های شمالی البرز و بخش گسترده ای از شمال ایران بوده است.
مناطقی که ازغرب به شرق،دهکده های کوهستانی قصران کهن شامل روستاهای اوشان،فشم و آبادی های دماوند،گاجره،شمشک و از دیگرسو چهاردانگه و دودانگه ، هزارجریب، دهستان های شاه کو وشاهوار کتول،فیروزکوه،سوادکوه، لاریجانات،کوهستان های بندپی و چلاو،نور،کجور،بیرون بشم دماوند،کلاردشت،لنگا،نشتا،سه هزار و دوهزار را دربرمی گیرد.
امروز بیشتر مردم ایران دریکی ازپرجمعیت ترین جلگه های کشور،ازتنکابن،عباس آباد و محال ثلاث درغرب و علی آباد کتول درشرق استان مازندران(یعنی ازرویان ،استندار،تبرستان،استارآبادکهن) شمارفراوانی ازتیره ها وگروه های ایرانی دراین حوزه زبانی قرار دارند و به آن سخن می گویند که شماری بالغ برشش میلیون نفراز جمعیت کشورمان رادربرمی گیرند.(4)
رابینو از ایران شناسان برجسته فرانسوی و محقق درتاریخ و جغرافیای مازندران درمقدمه کتاب تاریخ ادبیات مازندران می گوید درقرن های نخستین و دوم هجری والیان تبرستان زبان مازندرانی را با خط پهلوی می نگاشتند و سکه بنام پادشاهان از قبیل اسپهبدان و باوندیان باخط پهلوی می زدند.
گویش تبری درقرن های نخستین پس از اسلام دارای ادبیات گسترده ای بوده است. مجموعه ای ازدو بیتی های تبری که به "امیری"معروف وبه شاعری موسوم به امیرپازواری منسوب است درمازندران وجود داشته است.(5)
از زمان ورود اسلام به ایران تا زمان تحکیم صفویه توسط شاه عباس اول،مازندران توسط دودمان های محلی با استقلال نسبی وحتی گاهی با استقلال مطلق اداره می شد.
این دولت ها به دلیل برخورداری ازهویتی بومی اززبان و فرهنگ مازندرانی پشتیبانی می کردند. در واقع دراین دوران زبان رسمی مازندران،مازندرانی بوده که کاربردی رسمی دردستگاه های دولتی داشته است.
نگارش کتاب هایی چون مرزبان نامه و نیکی نامه به مازندرانی توسط مرزبان بن رستم بن شروین- از شاهزادگان باوندی- نشان دهنده آن است که زبان مازندرانی درآن دوران یک زبان نوشتاری بوده و باوندیان همواره پشتیبان زبان وفرهنگ مازندرانی بوده اند.(6)
زبان تبری طی چند سده به عنوان زبانی غیر مکتوب ومحاوره ای به حیات خود ادامه داده است و ناگزیر به گویش ها و لهجه های متفاوت وگاه متناقضی تقسیم شد.
ازاین گذشته حضور تیره ها و طوایف مهاجر درمنطقه به ویژه مناطق جلگه ای و آمیزش مردم بومی با مهاجران و همچنین گستردگی رفت و آمدهای بومیان با مردم سایر مناطق استان و کشورطی دو سده ی اخیر رواج گسترده رسانه های گروهی متکی به زبان امروزین پارسی و نفوذ واژگان نواحی همجوار در محاورات مردم،گویش جلگه ها را با دگرگونی های آشکاری نسبت به چند دهه پیش همراه ساخت. دراین میان گویش نواحی کوهستانی به طور طبیعی از اصالت وسلامت بیشتری برخورداربوده است.(7)
درجلگه ها و نواحی کوهستانی سیزده لهجه مختلف مازندرانی شناسایی شده است:
1- منطقه علی آبادکتول:شامل نواحی روستایی کوهستانی شمال شاهوار ومناطقی چون کتول،پیچک محله،محمودآباد،فاضل آباد و جلگه های غیر ترکمن نشین بلوک استارآباد قدیم.
2- منطقه کردکوی:شامل هزارجریب شرقی،شاه کوه زیارت،بالاجاده،رادکان،گزشرقی وغربی وروستاهای ترکمن نشین اززنگی محله گرگان و چهاردانگه تا گلوگاه.
3- منطقه بهشهر:شامل چهاردانگه هزارجریب ازسورتی تا کیاسر و روستاهای مناطق جلگه ای ازگلوگاه،شاه کلیه تا انتهای منطقه قره طغان و رودخانه نکارود.
4- منطقه ساری:شامل چهاردانگه از کیاسرتا کوهستان های دودانگه،جلگه های مابین میان دورود و جلگه های مناطق غربی تجن رود تا جویبار.
5- منطقه قائم شهر:شامل مناطق کوهستانی فیروزکوه،سوادکوه وروستاهای جلگه ای حد فاصل بین کیاکلا ،جویبار و روستاهای کوهپایه ای بیشه سر.
6- منطقه بابل:ازمناطق کوهستانی چلاو آمل تابندپی،امامزاده حسن درسمت غربی آلاشت و نواحی جلگه های حد فاصل فریدونکنار،بابلسر،بهنمیر،کیاکلا تا روستاهای کوهپایه ای کهنه خط،گنج افروز و بابل کنار.
7- منطقه آمل:ازکوهستان های بندپی تا چلاو،لاریجانات،نمارستاق وکلارستاق آمل تاحوالی امامزاده هاشم وجلگه های دوسمت هراز،دشت سر و محمودآباد و کوهپایه ها وجلگه های جاده چمستان،میان آمل و نور.
8- منطقه نور و نوشهر:شامل بخشی از روستاهای بیرون بشم،کجور،محال ثلاث و جلگه های حد فاصل سرخ رود تا رودخانه چالوس.
9- چالوس وتنکابن شرقی:شامل مناطق کلارباستانی،برخی از روستاهای کوهپایه ای منطقه بیرون بشم و لنگا و نواحی جلگه ای ازآب چالوس وعباس آباد و رودخانه نشتا به مرکزیت عباس آباد.
10- تنکابن مرکزی:شامل لهجه های دو هزار و سه هزاری و خرم آبادی وگلیجانی و چالکش یعنی جلگه های حد فاصل آب نشتا تا آب شیرود.
11- منطقه قصران باستانی:شامل مناطق لاوشان،فشم،شمشک،گاجره وروستاهای کوهپایه ای توچال تامناطق غربی رودخانه جاجرود و مناطقی از طالقان.
12- منطقه دماوند:شامل نواحی کوهستانی شهرستان دماوند،رودهن،بومهن تا فیروزکوه.
13- مناطق شمالی سمنان:شامل نواحی مختلف شهرستانهای شاهرود،دامغان،سمنان،شهمیرزاد وگرمسار.
ازویژگی های تاریخی زبان مازندران درمقایسه با سایر زبان های ایرانی،اینکه زبان مازندرانی زیرنفوذ و تحت تآثیر زبان عربی و ترکی کمتر واقع شده است.
موقعیت طبیعی و جغرافیایی دریای مازندران از دیرباز نه تنها برای ایرانیان بلکه برای اقوام بیگانه نیز حتی دورترین آنها از سواحل ایران (روس ها) شناخته شده بود و برای تجارت و صدور کالا از آن منطقه به دیگر مناطق آسیایی به آن سواحل کشتی می راندند و از همان روزگار قصد دست اندازی و تصرف آن را در سر می پروراندند . این امر در دوره پتر کبیر سرعت و سازماندهی بیشتری پیدا کرد و باعث شد حملات مکرری به سواحل دریای مازندران صورت گیرد.
اولین حمله روس ها به سواحل دریای مازندران در ابتدای قرن دهم میلادی آغاز شد و تا اوایل قرن بیستم ادامه داشت که دراین مدت سواحل و جزایر دریای مازندران بارها مورد اشغال روس ها قرار گرفت.
حکومت های ایرانی در رویارویی با آنها بارها از خود مقاومت و شایستگی نشان داده اند. این امر تا دوران تاریخ معاصر ایران و نیمه های آن استمرار داشته و فصلی از تاریخ دیپلماسی ایران را پدید آورده است؛و این امرباعث شد که روس ها مدت زیادی در مازندران آمد و شد داشته باشند ودر منطقه سکنی گزینند و با مردم شمال ایران دادوستد و معاشرت داشته باشند که نتایج آن ورود برخی فرهنگ ها از جمله واژه های روسی به این سرزمین بوده است.
همان گونه که جامعه متحول می شود زبان نیز دچار دگرگونی شده و باتوجه به شرایط اجتماعی وزیستی،تغییر و تحول پیدا می کند.
بسیاری از واژگان روسی ازچند قرن پیش وارد زبان تبری و گویش مازندرانی شده است.برخی ازاین واژگان باپذیرش تغییراتی درساختمان وآهنگ خود و برخی دیگر،تنها با تغییراتی درآهنگ،به مجموعه واژگان تبری پیوسته و پس ازسال ها استفاده توسط بومیان،ازسوی آنها واژه هایی خودی قلمداد می شوند.
بسیاری ازآنها نیز با واژگان تبری تلفیق شده اند و برخی از همین این واژگان از استان های شمالی ایران (مازندران و گیلان) وارد زبان فارسی نواحی مرکزی ایران شده اند . واژگانی چون :
آپارات (Aparat) دستگاه تعمیر و اصلاح لاستیک اتومبیل .
اسفالت (Esfalt) مخلوط قیروشن که درساختن کف خیابانها بکارمی رود.
ارسی (Uorci) کفش مردانهیازنانهپاشنهدار، نوعی در که دارای چهار چوب مخصوص بوده و آن در داخل چهار چوب حرکت می کند و با پایین و با لا رفتن باز و بسته می شود.
استکان (Estecan) ظرف شیشه ای یا بلوری استوانه شکل نسبتا باریک و بلند و بدون دسته .که غالبا با آن چای خورند.
اسکناس (Eskenas) پولکاغذی پشتوانه دارکه برای خرید و فروش بکار می رود .
اشکاف (Eshkaf) قفسه درداربرای گذاشتن ظروف یا کتاب یاچیزهای دیگر.
بنزین (Benzin) از تقطیر مواد سبک نفت معدنی بدست می آید و آن ماده مولد نیرو در اتومبیلهاست.
ترمز (Tormuz) آلتی است در اتومبیل و ماشینهای مشابه که با فشار دادن آن حرکت اتومبیل یا ماشین دیگر را متوقف یا کند میسازد.
زاپاس (Zapas) لاستیک یاقطعه اضافی همراه اتومبیل،کس یا چیزاضافی که هنگام احتیاج به سراغ او یا آن بروند.
بیسکویت (Biskueat) نوعی نان شیرینی که خشک و کم وزن است.
سمیشکا (Semishka) تخمه آفتاب گردان.
سوخاری (SuKhari) برشته شده،نوعی نان برشته شده.
شکلات (SHukolat) نوعی شیرینی که ازکاکائو،شکر،وافزودنی های دیگرمانندشیر،پسته وفندوق تهیه می شود.
کالباس (Kalbas) گوشت گاو و چربی را با بعضی مواد دیگر پخته وبرای خوردن آماده می کنند.
پالتو (Palto) لباس زمستانی ضخیم که روی لباسهای دیگر بر تن می کنند.
پرو (Peruv) آزمایش لباس از طرف خیاط بر تن مشتری .
جلیقه (Jelighe) نوعی پوشش بدون آستین که زیر کت و روی پیراهن می پوشند .
زیگزاگ (Zigzag) حرکتی درمسیر و نوعی دوخت به شکل هفت و هشت های به هم پیوسته ای که دریک ضلع مشترکند.
ساتین (Satin) پارچه براق و لطیفی ازجنس کتان و ابریشم.
سارافون (Sarafun) پیراهن زنانه بدون آستین که معمولادرزیرآن،بلوزمی پوشند.
کلوش (Kalush) کفش لاستیکی که بیشتر در زمستان بپا می کنند.
گالش (Galesh) گاودار, گاوچران
نعلبکی (Nalbeki) ظرف کم عمق و مدور که استکان چای را در آن می گذارند.
بوشکه (Bushkeh) ظرف چوبی بزرگ یا لاستیکی ، فلزی استوانه ای شکم داربرای آب یا مایعات دیگر.
پریموس (Primus) نوعی چراغ خوراک پزی که قسمت اجاقش نفتی وچراغش تلمبه ای .
چتکه (CHutke) چهار چوبه ای که دارای چند رشته مهره های چوبین بسیم کشیده است و بدان اعداد را محاسبه و جمع و تفریق می کنند.
زاماسکه (Zamaske) مواد بتونه
سماور(Samavar) وسیله ای برای تهیه آب جوش و چای.
شار (SHar) نوعی درخت جنگلی محکم و بادوام
شوکا (SHuka) نوعی گوزن بومی که دم کوتاه و کپل سفید دارد.
فرغون (Ferghun) وسیله ای برای حمل مصالح ساختمانی و غیره
قرنیز (GHarniz) پیش آمدگی باریک بالای در و پنجره شبیه سایبان و برآمدگی کناره های دیوار.
کتلت (Kotlet) نوعی خوراک که با گوشت کوبیده یا چرخ شده درست میکنند که انواع مختلف دارد.
کمد (Kumud) گنجه پهن کشودارکه در آن لباس یا اشیائ دیگر گذارند ،کمد بایگانی، کمدی که در آن پرونده های اداری را بایگانی کنند یا کمد جالباسی . کمدی که در آن جامه ها را جای دهند .
لامپا (Lampa) چراغیکه بانفت میسوزد و دارای مخزنی است جهت مایع قابل احتراق ( نفت، روغن و غیره ) و فتیله ای در آن مخزن فرو برده و همچنین لوله ای شیشه یی دارد که شعله فتیله را احاطه می کند.
لوتکا (Lutka) قایق پارویی.
متقال(Metghal)پارچه ای سفید شبیه به کرباس و لطیف تر از آن .
میچکا (Michka) گنجشگ.
یاشیک (Yashik) جعبه چوبی.
سیکا (Cika) مرغ آبی یا اردک.
باغچه (Baghche) باغ کوچک.
املت ( Uomle ) خوراکی است که با تخم مرغ ورب گوجه ویا مواد دیگر تهیه کنند.
راپورت (Rapuort) گزارش کتبی یا شفاهی مبنی بر خبر و مطلبی.
کمپوتKomput)) میوه ای که آن را درشربت قندپخته باشند و آن را پس از پختن درظرف سربسته نگهدارند.
منابع و مآخذ:
1- انوری، حسن. فرهنگ بزرگ سخن،تهران،انتشارات سخن،1382.ش، ج5.
2- طاهری شهاب،سیدمحمد.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشررسانش،1381.ش،ج1.
3- نجف زاده بارفروش،محمد باقر.واژنامه مازندرانی،تهران، نشربلخ،1368ش.
4- نصیری اشرفی،جهانگیر.فرهنگ واژگان تبری،تهران،انتشارات احیاء کتاب،1381ش،ج1.
5 - نوری،نظام الدین.تاریخ ادبیات مازندران،تهران، نشرزهره ،1380.ش.
6 - یزدان پناه لموکی،طیار.تاریخ مازندران باستان،تهران ، نشرچشمه،1385.ش.
http://www.mazandnume.com/
مردمان مازندرانی به مردمانی که به طور کلی دارای پسزمینهٔ قومی مازندرانی هستند، و به زبان مازندرانی صحبت میکنند، گفته میشود.
زبان
مازندرانی، زبان بومی تپوریها (مازندرانیها) یعنی ساکنان اصلی استانهای مازندران، گلستان، و مناطق شمالی استانهای سمنان و تهران میباشد . ساکنان مناطق مختلف آن را به نامهای مختلفی میشناسند، به ویژه پس از جدایی استان گلستان در سال ۱۹۹۷ (۱۳۷۶ شمسی و ۱۵۰۸ مازندرانی) مردم آن دیار ترجیحاً خود را تبری (تپوری) میشناسند. همچنین در کوهپایههای جنوبی البرز (حومهٔ تهران)، علاوه بر نام مازنیکی (مازندرانی) با نام بومی گیلکی نیز شناخته شدهاست.
در میان زبانهای ایرانی، این زبان بیشترین آثار نوشتاری را در طی سدههای دهم تا پانزدهم میلادی، به خود اختصاص داد؛ که با حکومت مستقل و نیمه مستقل اسپهبدان در تبرستان این وضعیت بدست آمدهاست. کارهای بزرگ و ارزشمندی به این زبان نوشته شد که غیر از برخی خردهنوشتارهای میان مطالب مرتبط به مازندران در فارسی؛ همگی از بین رفتند. مازندرانی متعلق به گروه زبانهای شمال غربی ایرانی بوده و از لحاظ زبانشناختی با فارسی به صورت دوجانبه غیر مفهوم میباشد، ذکر این نکته بایستهاست که برخلاف تصور بیشتر غیر مازندرانیها، زبان (گویش)مازندرانی همان گویش گیلکی گیلانی نیست. اگر چه برخی گیلانی و مازندرانی را یکی میدانند، این امر درست نیست و گیلکی گویشی جدا از مازندرانی است.
پراکندگی جغرافیایی
این مردم در زبان مازندرانی به نام تبری خود را میشناسند و به صورت کم یا زیاد در استانهای گلستان، تهران، سمنان، گیلان (تا رودسر و لنگرود)، اصفهان (در فولاد شهر و شهر اصفهان) و سایر نقاط ایران؛ گسترده شدهاند.
منابع
روستای قره تپه بهشهر که در سیزده کیلومتری شمال غرب بهشهر و اولین روستای در مسیر جاده بهشهر به دریا بعد از شهرک صنعتی بهشهر قرار دارد، دارای قدمتی بیش از نیم قرن است که طبق مستندات تاریخی موجود، از قدیمی ترین روستاهای منطقه به شمار می رود .
از آنجایی که در ایام قدیم این منطقه دارای موقعیت خوب جغرافیایی بوده و در منطقه دشت ساحلی و با وسعت بسیار واقع بود، مورد توجه ویژه قرار می گرفت و روز به روز به سمت آبادانی بیشتر گام برمی داشت.
به طوری که در اواسط دوره قاجاریه تا اوایل دوره پهلوی اول به مانند روستای فرح آباد ساری ، یکی از دو بندرگاه شرق مازندران محسوب می شد.
این بندرگاه نقش قابل ملاحظه ای در مبادلات تجاری از شرق استان به بندر ترکمن و بنادر دیگر واقع در سواحل دریای خزر داشت و علاوه بر آن دو لنگرگاه هم به نامهای "بسو "و" لزروار " ایجاد شده بود که در حال حاضر این مناطق جزو اراضی کشاورزی و محل کشت و کار اهالی است.
با عنایت به اینکه در آن زمان این منطقه به یک منطقه تقریبا تجاری تبدیل شده بود، در راستای آن ، تاسیساتی از قبیل گمرک و پاسگاه و چندین تجارت خانه نیز فعال شده بود که تعدادی از افراد روستا هم کشتی های کوچک حمل بار و مسافر به نام "لتکا" اختیار کرده بودند و علاوه بر دامداری و کشاورزی فعالیت تجارتی و مبادله کالا را هم دنبال می کردند.
البته به روایتی الوار و مصالح جهت احداث عمارت مرحوم میر حیدر افغانژاد، در دوران قاجار ، توسط همین بندرگاه از روس به قره تپه منتقل شد.
بندرگاه قره تپه نیز همانند بندرترکمن و هشترخان در قدیم محل آمد و شد کشتی های کوچک باری و مسافری بود.
و از آنجایی که تپه ای که در مرکزیت قره تپه فعلی قرار دارد و در حال حاضر حسینیه شهدای روستا بر روی آن احداث شده است، از فاصله دور و از دید کشتیبانان قدیم سیاه به نظر می رسید آن منطقه را قره تپه به معنای تپه سیاه نامیدند.
با سلام ؛
با تقدیم نهایت احترام به حضور بازدید کنندگان محترم و اهالی محترم روستای قره تپه
بدینوسیله مدیریت این وبلاگ آمادگی کامل خود را جهت ثبت و درج و معرفی فعالیتهای موفقیت آمیز تک تک عزیزان قره تپه ای را در محیط مجازی اینترنت و وبلاگ حاضر اعلام می نماید.
از آنجایی که این وبلاگ به نام روستای قره تپه ثبت شده است ، متعلق به شخص خاص و یا گروه و تشکل خاصی نیست و خانه ای مجازی برای تک تک قره تپه ای هاست.
حتما ما را از نظرات ، انتقادات و تشویق های و کمک های خود(از باب رساندن مطالب خوب) بی بهره نگذارید.
با تشکر از توجه شما
مدیریت وبلاگ
«قره تپه» کتابی از خاطرات دوران دفاع مقدس سرهنگ رحیم کابلی از پاسداران لشکر 25 کربلا در استان مازندران،توسط مهدی طالبی گردآوری و برای انتشار به کنگره سرداران و ده هزار شهید استان سپرده شده است. مهدی طالبی در گفت وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره خاطرات دفاع مقدس سرهنگ رحیم کابلی اظهار کرد: «قره تپه» حاصل 20 ساعت مصاحبه در 13 جلسه با کابلی است.نکته بارز این خاطرات صراحت راوی در بیان و بازگویی آن ها با زبان طنزگونه است. وی ادامه داد: کابلی از پاسداران لشکر 25 کربلا در استان مازندران و ساکن بهشهر و زادگاهش روستای قره تپه است. او از سال 1360 به جبهه های دفاع مقدس رفت و تا پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه ها حضور داشت. طالبی در پاسخ به این سوال که «آیا رحیم کابلی در خاطراتش اشاره ای به وضعیت مردم بهشهر در سال های آخر حکومت پهلوی دارد یا خیر؟» افزود: راوی به صورت گذرا به حوادث انقلاب اشاره می کند، اما چند نکته بارز درباره آن روز ها مانند تظاهرات دانش آموزان و برخورد شدید نیرو های فرمانداری با آن ها دارد. آن ها معمولا در گوشه ای از مدرسه آیت الله کوهستانی برای تظاهرات آماده می شدند و سپس مسیر حرکت خود را از رو به روی فرمانداری انتخاب می کردند. وی گفت: البته بخش اصلی خاطرات راوی به هشت سال دفاع مقدس باز می گردد. در این قسمت از خاطرات، صمیمیت میان فرماندهان و رزمندگان و نقش شهید حسین بصیر که جانشین فرمانده لشکر 25 کربلا بود و علاوه بر مدیریت نیرو ها همانند یک بسیجی در خط اول حضور داشت، برجسته شده است. طالبی با اشاره به بخش دیگری از این خاطرات که درباره عملیات والفجر هشت است، درباره انتخاب عنوان «قره تپه» برای کتاب افزود: «قره تپه» منطقه ای در جنوب کشور است و رحیم کابلی خاطرات مهمی از این منطقه دارد. همچنین علت دیگر انتخاب این عنوان نام روستایی است که کابلی در آن به دنیا آمده است. این اثر در 340 صفحه به نگارش در آمده و برای انتشار به کنگره سرداران و ده هزار شهید استان مازندران سپرده شده است. منبع: http://www.ibna.ir/vdcbfgb8arhb0gp.uiur.txt |
قرهتپه نامی ترکی به معنای تپهٔ سیاه است که به عنوان نام مکان استفاده میشود.
در زیر اماکن و روستاهایی که به قرهتپه شهرت دارند اشاره می شود. .
وی افزود: این بخش دارای 25 روستا است که 21 روستای آن، دهیاری مصوب دارند.
ریاحی در خصوص فعالیت های کشاورزی بخش مرکزی، گفت: حدود31679 هکتار زمین کشاورزی در این بخش زیر کشت انواع مرکبات، صیفی جات و دانه های روغنی و گندم و جو است که سهم بسزایی را در تولیدات کشاورزی شهرستان، استان و کشور ایفا می کند.
بخشدار مرکزی بهشهر در ادامه با بیان اینکه شغل بیشتر مردم بخش مرکزی کشاورزی و دامداری است، گفت: در بخش دامداری و مرغداری هم تولیدات قابل ملاحظه ای در مرکز شهرستان وجود دارد که می توان به تولید سالانه 10398 تن گوشت سفید و قرمز و 40000 تن شیر اشاره کرد.
وی در ادامه با اشاره به وجود دانشگاه های پیام نور، تمیشان، علمی- کاربردی، علم و صنعت و آزاد اسلامی و دانشکده فنی امام خمینی(ره) در حوزه بخش مرکزی بهشهر، خاطر نشان کرد: با توجه به وجود ظرفیت های خوب کشاورزی، صنعتی و پتروشیمی در منطقه، نیاز مبرم به رشته هایی از این دست در دانشگاه ها داریم که البته برخی از دانشگاه ها در سال های اخیر چند رشته متناسب با این ظرفیت ها را به رشته های موجود اضافه کردند اما هنوز به حد مطلوبی نرسیده است.
وی درباره بیمه مسئولیت دهیاران گفت: بخشداری مرکزی، اولین بخشداری استان است که توانسته با پیگیریهای موثر، بیمه مسئولیت دهیاران را به سرانجام برساند.
در ادامه، رامین یعقوبی دهیار قره تپه به نمایندگی از دهیاران بخش مرکزی گفت: توسعه امکانات رفاهی و توسعه وضعیت اقتصادی روستاها از اهمیت زیادی برخوردار است.
وی افزود: از تشکیل شرکت تعاونی دهیاری ها استقبال می کنیم تا کمک یار خوبی برای دهیاران باشد.
دهیار قره تپه با بیان اینکه دهیاران برای پیگیری مشکلات مردم یک روستا تمام هم و غم خود را بکار می گیرند، گفت: سعی ما بر این است که اقتصاد مردم توسعه یابد تا عزت نفس آن ها بالا برود و احساس از خودباختگی نداشته باشند.
منبع: http://fbh.ir/news/social/422-1391-11-08-09-46-57.html سایت فرمانداری بهشهر
اخیرا طی جستجوهای بسیاری که توسط موتورهای جستجو در فضای مجازی اینترنت داشتم به مطلبی از روستای قره تپه در سایت شهر خبر(بزرگترین خبرگزاری فارسی زبان و باشگاه خبرنگاران) برخوردم که مطلب درج شده عینا برگرفته از وبلاگ روستای قره تپه بود که متاسفانه با رعایت نکردن اصل امانت داری و عدم ذکر منبع ُ اقدام به درج مطالب تحت عنوان قره تپه روستایی زیبا در بهشهر مازندران نمود و شما را با وارد شدن به آدرس آورده در ذیل دعوت به بازدید از مطلب مذکور مینمایم.
http://www.shahrekhabar.com/economic/1373745000170310