روستای قره تپه (بهشهر)

روستای قره تپه (بهشهر)

معرفی پیشینه ، آداب و سنن و اخبار روز روستا
روستای قره تپه (بهشهر)

روستای قره تپه (بهشهر)

معرفی پیشینه ، آداب و سنن و اخبار روز روستا

بهشهر [اشرف البلاد ] در آینه تاریخ

مقدمه 

 

     "اشرف البلاد/بهشهر"،از زمره شهرها و بلادِ تاریخی و تمدنی ایران و منطقه خاور میانه است که دارای تاریخِ پرفراز و فرودِ فراوانی است.هرگونه نگرش نسبت به این ناحیه ، بدون درک و برداشت فرایندهای تاریخی آن،به سانِ چراغی بی سوخت و بی نور ماند.در واقع، بینش و نگرش تاریخی نسبت به منطقه ، نخستین گام در راه بازخوانیِ هویت بومی- محلی و میراث تاریخی و تمدنی آن و نیز حصول یک گفتمانِ ریشه دار و متقنِ فرهنگی در راه توسعه و پویایی شهر می باشد. این مقاله بر آنست: نگرشی اجمالی به "پیشینه شهر زیبای اشرف البلاد/بهشهر" به لحاظ تاریخی داشته و آنرا در آینه تاریخ تا پایان دوره پهلوی دوم به تصویر کشاند.

     

 

اشرف البلاد(بهشهر)در یک نگاه

    مازندران* که سابقاً ، طبرستان نام داشت،قسمتی از ایالت قدیمی"فرشوادگر/ پشتخوارگر"و طبق مفاد مذکور در نامه معروف تنسر،
"دارمسته تر/Darmester " به شمار می رفت و از قرن 7هجری(13م)،مقارن با حمله مغول،نام طبرستان متروک و عنوان"مازندران"معمول گردیدومنطقه"اشرف /بهشهر"نیز یکی از ایالت آن محسوب می شد.(2)

     شهرستان بهشهر در 12 کیلومتری جنوبی دریای خزر و در کنار سلسله جبال البرز،ازشرق به کردکوی و گرگان، از جنوب به دامغان و از غرب به نکاء و ساری محدود است و جمعیت این شهر طبق سرشماری سال1390برابر 162336نفراست که از این تعداد، حدود57درصد شهرنشین و نزدیک به 43درصد روستا نشینند .

***

 مازندران اصلاً،مسکن دیوهای مزینی(مزنی) و خود مازندرانی ها در آنجا عده ای خارجی به شمار می رفتند و با افراد بومی شباهت زیادی نداشتند . آنها به باور نویسنده کتاب"بن دهش پهلوی" ، از پدرانی که غیراز اجداد ایرانیها و اعراب بودند، پیدا شدند."تپرها"، از اقوام تاریخی مازندرانند که در کوههای سمنان اقامت داشتند و "آمردها"که شهر آمل به نام آنها نامیده می شد ، از دیگر اقوام فوق بودند که به دست اسکندر سقوط نمودند.

 بعد از انتقال مردها(آمردها)توسط فرهاد اول ، پادشاه پارتها در سال 176ق.م.به ناحیه"خوار ورامین" و قرارگرفتن تپرها به جانشینی آنها ، تمام ایالت به نام آنها معروف شد ، ولی اعراب این ناحیه را فقط به نام طبرستان (تپورستان) شناخته و در سکه های پهلوی نیز نام تپورستان یاد شده است .

دگربار،نام مازندران از دوره سلجوقیان معمول شد، لکن به گفته زکریای قزوینی، ایرانیها – طبرستان را مازندران می خواندند.استعمال نام طبرستان, گویا در قرن 7هجری، مقارن با حمله مغول ، متروک و اسم مازندران جانشین آن شد که از همان تاریخ ، موسوم با این ایالت است .طبرستان اصلاً،نام قسمت کوهستانی بوده و مازندران ، در اصل شامل اراضی ساحلی، به انضمام ناحیه ای کوهستانی که جزو آن محسوب می شده، بوده است.

نام طبرستان با متروک شدن آن ، مجدداً در سالهای1250-1290ق. به مناسبت رواج سکه هایی در ساری، معمول شد.درزمان حکومت"جرید بن یزید" در طبرستان-"وندادهرمز"،هزارجریب را از خالصجات صوافی خریداری نمودو "الف"جریب (گری)ظاهراً،همان اطراف سرچشمه رودهای تجن و نکا است که به فارسی،هزار جریب خوانده می شود.  – سنت لویی رابینو. مازندران و استرآباد،ترجمه وحیدیزرگی،صص10-13    1-دکتر علی مدرسی،مرد روزگاران(مدرس،شهیدنابغه ملی ایران)،صص599،568،573 و 623

بهشهر طبق تقسیمات کشوری سال 1382به سه بخش" مرکزی،گلوگاه ویانه سر"،شش دهستان به نام های" کوهستان،میانکاله،پنج هزاره،کلباد،شهداءوعشرستاق"به ترتیب ، به مرکزیت"زاغمرز(میانکاله)،علمدارمحله،لمراسک،سفیدچاه و بیشه بنه"و دارای سه شهر به نامهای "بهشهر/مرکزشهرستان، رستم کلا و گلوگاه" بوده(3) و در حال حاضر, از سال 1386 روستای خلیل محله به خلیل شهر تبدیل شده و دارای شهرداری جداگانه نیز است.

      نام آن قبل از صفویه،"پنج هزار، پنج هزاره"،"خرگوران"و سپس،"آسیاب سره"،جزء قلمرو اسپهبد کبودجامه گان بود و در عصرشاه عباس صفوی به " اشرف/اشرف البلاد/اشرف الملوک"و در دوره پهلوی اول(رضا پهلوی)به "بهشهر"تغییر نام یافت.(4)اشرف در سال1021ق. به امر شاه عباس صفی بنا گردید و به صورت شهرِ مدرن درآمد و بعنوان پایتخت دوم ایران در عصر زمامداری صفویان قرار گرفت، به نحوی که مکتوبات"اسکندر بیک ، منشی مخصوص شاه عباس" در کتاب "تاریخ عالم آرای عباسی "، مؤید این ادعا می باشد.وی از اشرف بعنوان "دارالسلطنه و دارالخلافه" یاد کرده که به ترتیب فوق به دستور شاه ایران ساخته شدو "اشرف البلاد" نام گرفت . بعدها،این شهر بعنوان مقرتابستانی سلطنت صفویه و شاه عباس در آمد. امیر پازواری، شاعرتبری گوی عصر صفوی، نیز در این باره در دیوان خود چنین می سراید:

شاه اون شاهه که اشرف رهِ جا بِساته / ستون به ستون قرض طلابِساته

سنگ مرمره آدم نما بِساته /  فلک دگِته کارمِ سرا بِساته

شاه آن شاهی است که اشرف البلاد را ساخت/ ستون به ستون آنرا طلا ساخت

دیوارهای سنگ مرمر را به مانندآینه در آورد/  فلک نامهربان ، کاروانسرا ساخت(5)

      سرزمین فوق به نظر دکتر بهرامی که " اشرف الملوک" نامیده می شد در سال مذکور، به امر شاه عباس بنا گردید و " اشرف البلاد" نام گرفت . به اعتقاد دکتر منوچهری ستوده: "شهر اشرف از قرار مشهور،ملکی بود از مال و سکنی پیرزنی معروف به خرگوران. شاه عباس را ملک پسند افتاد ، از پیرزن ابتیاع نمود و در عهد سلاطین صفویه آبادان و مهمور بود"(6)، اما به نظر شیخ علی گیلانی،قبل از آبادی اشرف توسط شاه عباس-ولایت پنج هزاره و از جمله ، اشرف مدتها در اختیار فردی به نام"سیدعباس" ، از سران سادات بابکانی قرارداشت.(7)

"لرد کرزن"، سفیرکبیر بریتانیا در ایران هم در کتاب" ایران و قضیه ایران" نیز در این باره، چنین آورده است: اشرف البلاد یا نجیب ترین شهرهای ایران به وسیله شاه عباس ساخته و به آن نام لقب داده شد".(8)همچنین، اشرف به زعم "رابینو"،کنسول بریتانیا در گیلان و مازندران در عصر قاجار ،"از زمره شهرهای مهم عصر قاجار به مانند ساری حاکم نشین ، بار فروش(مرکزتجارت)و مشهد سر(بابلسر)بود".(9)

     مردم اشرف البلاد،جدا از ساکنان بومی،از تیره های مختلفی که عمدتاً ، از سرزمین های مجاور به این منطقه کوچانده شده اند، تشکیل شدند.درسال1023ق.پانزده هزار خانواده از شیروان ، ارامنه(تیره های مسیحی)و گرجی از قفقاز(تیره های گرجی) به فرمان شاه عباس به اشرف منتقل گشته و در جشن نوروزسال1028ق.در"کاخ باغ خلوت اشرف" در حضور شاه به اسلام گرویدند و برخی دیگر ، در سالهای بعد،به علت ناسازگاری آب و هوا در گذشتند و پاره ای از آنها به جلفای اصفهان و دسته ای نیز در منطقه گرجی محله اشرف(بهشهر کنونی)و روستای گرجی محله کوسان ساکن شده اند. "پیتردلاواله" ، جهنگرد ایتالیایی زمان شاه عباس صفوی که در جشن نوروز مزبور در اشرف حضور داشت ، مراتب مذکور را نیز در سفر نامه خود تائید نموده است.(10)

     "اهالی مهر" از بومیان خراسان ، به منظور حفاظت از تشکیلات سلطنتی زمان شاه عباس اول به اشرف آورده شدند. این گروه که بعدها ، تامین کننده یخ مصرفی دربار شاه عباس در اشرف بوده اند ، به "یخکشی ها"معروف و درواقع، ساکن فعلی روستای یخکشِ هزارجریب بهشهر را تشکیل می دهند.

"قبایل افغانی" نیز به وسیله نادر شاه افشار در قره تپه (شمال غرب اشرف) و " تیره های ترکستان" ، مشهور به " ایلات عمرانلو" یا اجداد عمده ساکنانِ کنونی گلوگاه و محال اطراف و نیز"تیره های گرایلی" در زمان آغا محمدخان قاجار(نخستین پادشاه قاجار)به ترتیب، از"قره باغ(روسیه)،کالپوش و صحرای یموت" به این نقطه آورده شده و تیره اخیر در آندرود،میاندرود و قره طغان نکاء ساکن گردیده اند. سرانجام ،"تیره های لر" در دوره کریم خان زند به سواحل دریای خزر،زاغمرز،استرآباد(گرگان)و حسین آبادِ اشرف کوچانده شده و در آنجا مستقر گردیدند. همچنین،برخی از اعراب توسط آغامحمدخان به مازندران شرقی آورده شدند.آنها برای نخستین بار،گاومیش را به مازندران آوردند.(11)      

 

 

اشرف/بهشهر در گذر زمان

 اشرف در قرون وسطی

     گرچه ،تاریخ مدونِ اشرف نوین مشخصاً ، به دورة صفوی مربوط می گردد و در کتب ، منابع و سفرنامه های سفرا و دیپلماتهای خارجی عصر صفوی به بعد ، به کررات ، از این موضوع سخن رفته است ، معهذا ، به دلالتِ تحقیقات علمی و آکادمیک پرفسور " کالتون . س . کون/Caleton.S.coon " از دانشگاه فیلادلفیای آمریکا و به حکایت آثار و میراث باستانی ، تاریخی و تمدنیِ مکشوفه در غار " غار کمربند و هوتو " (واقع در چندکیلومتری غرب اشرف) در سال1949-1951 م (28-1329ش) ، تاریخ منطقه اشرف به " انسان دوره ماقبل تاریخ : آدم نئاندرتال" و زمان " تمدنهای عصر آهن خام و مفرغ " و نیز با یافته های اعماق پائین ترِ غارهای فوق ، " به عصرمس" و سپس ، " عصر سفال و سنگ تراشیده ، مربوط می گردد .

 این آثار ، علاوه برنمایاندنِ دوران گذر انسانها از مرحله شکار حیوانات گذشته و ورود به دوران شبانی و رام کردن حیوانات اهلی و دوره زراعت و جمع آوری محصول ، به وضوح می نمایاند که تاریخ اشرف ریشه در زمانِ ماقبل تاریخ دارد .

    این نظریه ، چندی بعد مورد تائید و تصدیق پرفسور " واندرنبرگ / Vanderberg " نیز واقع گردید.واندربرگ ، از دیگر باستان شناسان معروف خارجی است که متعاقب کشفیات پرفسور کالتون از آنجا دیدن کرده و از کاوشهای خویش چنین نتیجه گرفته است :
"  درواقع ، در هیچ یک از مناطق ایران ، اطلاعات مبسوطی در بارة تمدنهای گذشتة مردم این سرزمین ، مانند اطلاعات بدست آمده در غار کمربند و هوتو کشف نگردیده است " .

 این باستان شناس درتحقیقات و کنکاش های خود با شگفتی، یافت " که اسکلت های مکشوفه در زیر سنگ ریزه های غار های فوق ، محتملاً متعلق به انسانهایی هستند که در حدود000/75 سال قبل از میلاد مسیح در این منطقه زندگی می کرده اند . اسکلت و جمجمه انسان " غار هوتو " متعلق به انسان کامل و جدیدی بود که تا آن زمان فقط در جنوب دریای خزر (اشرف / بهشهر) یافت شده و چنین احتمال داده شد که اجساد مذکور ، نیای مستقیم بشر امروزی و مشخصاً ، نخستین اسکلت انسان منطقه خاور میانه بوده اند .

همچنین ، ابزار و ادوات کشف شده در " غار کمربند " و دیگر بازیافت های مشابه آن در داخل فلات قاره و حتی ، آسیا ، بیانگر این نظر است که تبادلات فرهنگی بین اقوام مهاجر در اواخر دوران چهارم (هلوسن)نه فقط در اروپا ، بلکه در آفریقا و آسیا موجب ظهور تمدن های تکامل یافته تری از تمدن پارینه سنگی پیشین گردید که نمونه بارز آن در ایران ، در " غارهای کمربند و هوتو " ، واقع در اشرف/بهشهر است " .(12) 

 

 اشرف در دورة قبل از ظهور اسلام

     طبرستان و اشرف در طول تاریخ ، گونه های مختلف نژادی ، مردمی و حکومتی را با خود دیده است . " هخامنش و کوروش" به باور برخی از مورخین از " مردها و تبری ها " ، از اقوام تاریخی و اولیه تبرستان و اشرف بوده اند که پس از عزیمت به پارس ، به پادشاهی رسیدند و بعد ها ، این ناحیه در عصر هخامنشیان ، اشکانیان ، اسکندر و جانشینان وی ، همواره مورد توجه دولت مرکزی بوده است .

 منطقه اشرف به حکایت منابع و مستندات موجود ، در دورة ساسانیان نیز از جایگاه ویژه ای در نزد شاهنشاهی ساسانی برخوردار بود ، به نحوی که " نامه تنسر " از سوی " اردشیر بابکان " ، مؤسس این سلسله به " وشتاسب/گشتاسب" ، پادشاه تبرستان ارسال گردید و به باور " ابن اسفندیار" - پادشاه تبرستان از لحاظ قدرت و اهمیت ، بعد از پادشاه ایران بوده است .

 خاندان ساسانی در اشرف و بویژه ، در کوسان(روستای کوهستان بهشهر) ساکن بوده و بعضاً ، آنرا به مانند کیاسر(کیوسر) هزارجریب بعنوان مقر حکومت خویش قرار می دادند که برای نمونه ، می توان از " شاهپور " فرزند " کیوس " ، برادرزادة " انوشیروان ساسانی " و فرزند وی ، " باو " و تاسیس آتشکدة کوسان (طوسان)نام برد.

     ظهیر الدین مرعشی بنای آبادی کوسان را به دورة شاهان افسانه ای ایران نسبت می دهد و می نویسد : " طوس نوذر ، سپهسالار کیخسرو در پنج هزار ، شهری به نام طوسان بنا کرده که اکنون ، آنرا کوسان می نامند " . بعد از کیوس ، حکومت تبرستان از سوی انوشیروان به خانواده " زرمهری " و سپس ، " گیل باوه " به امر یزدگرد سوم منتقل شد و در آغاز ظهور اسلام، حکومت منطقه اشرف در بخش جلگه دردست خاندان اخیر (گیل ، گیلانشاه) و قسمت کوهستانی هزارجریب ، با " سلسلة باوندیان" بوده است . (13)

علاوه بر این ، منطقه هزار جریب نیز در این دوره حائز اهمیت بوده و بنا بر شواهد و مستندات موجود، جزو ناحیة تاریخی و معتبر پشتخوارگر که تا زمان ساسانیان از نامهای متداول بود ، شمرده می شد . (14)

     بنابراین ، قلعه نظامی واقع در جنگل های کوسان ، ساخته شده در دوره زمامداری " بنی اعمام ساسانی " و استقرار فرزند گیوس در آن به عنوان مرکز حکومت وی در این ناحیه (از سال94قبل از هجرت تا سال 466 به مدت 560سال) ، از زمره بنا های تاریخی اشرف در عصر ساسانیان و پیش از اسلام می باشد . همچنین ، شهرهای " تیمشه " و " نامیه " در مجاورت گلوگاه و نیز روستای " لمراسک " ، واقع در غرب اشرف ، از جمله ولایات دورة قبل از ظهور اسلام در این منطقه بوده و بیانگر پیشینة تاریخی آن می باشد .

 در دورة زیاری ، تمیشه بزرگ نیز مورد توجه پادشاهان بود و " منوچهر دامغانی " ، شاعر عصر زیاران در وصف این منطقه می آورد : " بر آمد زکوه ابر مازندران چو مار شکنجی و ماز اندر آن " . همچنین ، " فردوسی جاودان" از تمیشه در شاهنامه یاد کرده و آنرا " تختگاه فریدون " می خواند که پادشاهی آن در آستانه حملة مغول ، بر عهدة " رکن الدین اسپهبد کبود جامه " بود . وی تمیشه را همان کبود جامه می داند . (15) 

 

 اشرف در دورة بعد از اسلام

سلسله حکومتهای متعددی مقارن با ظهور اسلام در تبرستان و از جمله ، اشرف ، فرمانروایی می کردند . " سلسلة گیل باوه/ال بویه" در سالهای میانی حکومت خود – " سلسلة باوندیان/ال باوند " به مرکزیت " فریم / پریم " در دودانگه هزارجریب – " کیوسیه " در کیاسر هزار جریب ، کوسانِ اشرف و فریم ، از زمرة خاندان های حکومتگر این دوره در منطقه بوده اند .

 در دورة " گیل بن گیلانشاه " (معاصر با عمر ، عثمان و حضرت علی ع)، نخستین و دومین حملة اعراب به شرق تبرستان (شهرهای تمیشه و نامیه) در سالهای 22 و 98 ق . صورت گرفت . اولین حملة اعراب به فرماندهی " سوید بن مقرن " به شهرهای فوق صورت پذیرفت و منجر به قلع و قمع آبادی های مزبورو کشتار مردم بی پناه منطقه گردید . اقدام سوید به شدت مورد نکوهش حسنین (امام حسن و امام حسین ع) که در این سفر ، همراه سپاه اعراب بوده اند ، قرار گرفت . حملة دوم اعراب به فرمانروایی " یزید بن مهلب " ، موجب پذیرش جزیه از سوی " اسپهبد فرخ خان " یا همان " گیلانشاه " ، حاکم منطقه گردید . (16)

دردورة (دادمهر" (مقارن با خلافت یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک) ، شهر "تمیشه" ولیعهد نشین گردید و سرانجام ، در دورة " خورشید شاه " (همزمان با خلافت هشام بن عبدالملک مروان و منصور) ، تبرستان و از جمله ، اشرف به دست اعراب افتاد و " مجدالدین مکی" از سوی امام صادق(ع) برای تبلیغ دین اسلام و مذهب شیعه به این منطقه آمد . " ولاش " (معاصر یزید و عبدالملک مروان) نیز ظاهراً ، حاکم منطقه اشرف و میاندرود بوده است . (17)

 همچنین ، به باور " ظهیرالدین مرعشی " ، نخستین پرچمدار اسلام که به این منطقه آمد ، " حسین بن علی " به همراه "عبدالله بن عمر" و " قثم بن العباس " در زمان خلافت " عمر " بوده است . (18)

در پی فتح تبرستان و منطقه اشرف توسط تازیان و شروع حکمرانی آنها بر این نواحی ، قرارگاه های نظامی متعدد در این مناطق ، به منظور مهار آشوبهای محلی از سوی آنها تاسیس گردید که از جملة آنها می توان از پاسگاههای " تمیشه " – " امرویان و تمنگان / در شمال میانکاله " – " نامیه/مجاورگلوگاه " – " لمراسک / مرکز کلباد در شرق اشرف " – " دزوان/زیروان " – " کوسان / کوسانِ اشرف " ، به ترتیب ، به فرماندهی " ثمربن عبدالله الخزاعی ، ربیع بن غزوان ، ابوالعمار عیسی ، کرمان الجبلی ، اسحق بن ابراهیم الباهلی ، جبل بن سعید الموزی و نوح بن گرشاسف " نام برد که نزدیک به 5000 سرباز تازی در آن مستقر بوده اند . احداث پادگان های مذکور ، حکایت از اهمیت این نواحی در سده های اولیه اسلامی و نیز معتبر بودن آنها نسبت به سایر آبادیهای منطقه بوده است . (19)

گرچه ، مردم تبرستان و اشرف مقارن با ظهور اسلام ، عموماً زرتشتی و پیرو دین مزدینسا بوده اند و اسلام ، از اوایل قرن دوم هجری ، بعنوان دین و مذهب جایگزین در منطقه در آمد ، معهذا مردم منطقه ، به راحتی تسلیم اعراب نشده و عکس العمل های متعددی علیه آنها نشان داده اند .

قیام " مازیار بن قارن " – جنگ " حسن بن زید حسنی / داعی کبیر" و استقرار " سادات شیعه زید علوی " در این ناحیه و گرائیدنِ تدریجی تبریها به  اسلام ، در پی صدور فرمان مشارالیه به سال 252 ق . ، از جمله آنها بوده است . با این وجود ، مهاجرت گروهی از علویان و هاشمیان از حجاز ، شام و عراق به تبرستان و پیوستن به داعی کبیر(حسن بن زید حسنی) در همان سال ، در گرایش مردم به اسلام ، نقش مؤثری داشته است .

 بدین ترتیب ، بعد از پیدایی اسلام و گسترش تدریجی آن در خارج از عربستان – " تبرستان " و از جمله ، منطقه " اشرف " ، از زمره مراکز اصلی استقرار و فعالیت شیعیان و علویان ، بویژه سادات مرعشی و بابکانی گردید (20) ، به نحوی که آرامگاه دونفر از فرمانروایان سادات بابکانی در کوسان اشرف ، " قلعه نظامی دختر قلعه " ، ساخته شده در زمان سادات مرعشی در جنگلِ قلعه بند و امام زاده های بنا شده در این منطقه مانند " امامزاده حسن تروجن : شهید آباد " – " امامزاده احمد/بلند:تیرتاش " – "امامزاده های ثلاثه سفید چاه / هزارجریب  و" امام زاده عبدالله/سارو " ، از جمله بناهای تاریخی دوره اسلامی در این منطقه و مؤید این نکته می باشند .

سه دهه بعد ، در سال 287 ه.ق در پی حمله " امیر اسماعیل سامانی " به این نقطه و کشته شدن " محمدبن زید /برادرداعی کبیر " ، تبرستان به قلمرو سامانیان در آمد پس از شهادت امام رضا(ع) نیز برخی از منسوبانش به دیلمان و تبرستان عزیمت نموده و در آنجا پناهنده شدند و بعدها ، آرامگاه آنها بعنوان زیارتگاه قرار گرفته است .(21) علاوه بر این ، جغرافیدانان سده های سوم و چهارم هجری از وجود آبادی های مهم در این منطقه ، از جمله " لمراسک ، تمیشه و نامه " یاد کرده اند . (22)همچنین ، این منطقه در قرن ششم ق . بدست سلجوقیان افتاد و ابن اسفندیار در سده بعد ، آبادیهای " لمراسک و مهروان" را جزء دشت هامون توصیف کرده است  .(23)    

سپاهیان مغول پس از فرار " سلطان محمد خوارزمشاه " در اوائل قرن هفتم هجری ، در تعقیب وی به طبرستان حمله ور شدند . مدتی بعد ، در سال 630ق ، " نصرت الدین " از سوی " قاآنِ مغول " حاکم منطقه کبود جامه گردید . در دورة حمدالله مستوفی (سدة هشتم هجری) ، از کبود جامه به مانند جرجان به عنوان شهر خراب یاد می گردد که با وجود خرابیِ ناشی از حملات مستمر مغولان ، دارای ولایتی عظیم و محصولات فراوان ابریشم ، انگور و غله بسیار بوده است .(24)

به هرحال ، مغولان نیز نزدیک به 40سال بر این منطقه حکومت کردند ، تا اینکه " امیر تیمور " به سال 794ق . ، هنگام سلطنت " سید کمالدین مرعشی " بر تبرستان غالب شد و سادات مرعشی نیز به ماوراء النهر تبعید گردیدند ، لاکن بعد از مرگ تیمور ، با اجازة " شاهرخ میرزا " به آنجا مراجعت کرده و بعنوان امیرانِ تاجگذار بر منطقه سلطنت می کردند و سرانجام ، حکومت سادات مرعشی در مازندران در زمان شاه عباس ، به کلی از بین رفت .(25)

  

 اشرف در عصر صفوی

دانستیم که اشرف در سال 1021ق . به دستور شاه عباس صفوی ساخته شد وبعنوان پایتخت بهاره و دوم صفویان ، بعد از اصفهان قرار گرفت . از آن هنگام به بعد ، علاوه بر تاسیس و راه اندازی بناهای دولتی و دوایر حکومتی ، ساختمان ها و کاخ های متعدد و زیبایی در اشرف ایجاد گشت و در ئاقع ، باشکوه ترین تاریخِ دورة اشرف در عصرصفویه بوده است .

به نظر لردکرزن انگلیسی ، " اشرف (مازندران) که زادگاه شاه عباس بود درنظر شاه مرتبت و منزلت خاص داشت و در آنجا ، قصر های متعدد و باشکوه ساخت . قصرهای شاه عباس در یک محوطه بسیار باشکوه طبیعی در اشرف که در 5 میلی جنوب استرآباد (گرگان) است ، واقع شده و منظره بسیار دلپذیری در طرف دریا قرار دارد . شاه عباس درصدد برآمد که اصفهان تازه ای در شمال بسازد که قصرها و عماراتش به پایتخت جنوبی (اصفهان) برابری کند" .

بر اثر همین تمایل شاه عباس به توسعه آبادانی اشرف بود که سیاستِ مطلوب مهاجرپذیری را در این منطقه ، به ترتیب فوق به اجراء درآورد . ساخت و تاسیس " باغ شاهی ، کاخ صاحب الزمان ، کاخ حرمسرا ، کاخ خلوت ، باغ تپه ، چشمه عبارت ، کاخ عیاس آباد ، در کنار باغات سرسبز و زیبای باغ زیتون و باغ شمال " ، * از زمرة بناهای تاریخی و تمدنی اشرف در عصر شاه عباس صفوی می باشد . همچنین ، در این دوره دستور ساخت و احداث " راه شاه عباسی " به میرزا تقی ، وزیر مازندران داده شد که از فیروزکوه و سوادکوه به استرآباد ختم می شد و از اشرف می گذشت . (26)

شرفیابی سفرا و جهانگردان کشورهای اروپایی و ملل غربی به حضور شاه عباس در اشرف / بهشهر ، از نقاط عطف تاریخی منطقه می باشد . حاصل حاصل مشاهدات آنها که در قالب کتب و سفرنامه های تاریخی و تحقیقی گرد آوری شده و بیشتر آنها به زیور چاپ در آمده است ، از منابع اصلی تاریخ عصر صفوی و پس از آن در خصوص مازندران و بویژه ، اشرف می باشد . مشهورترین دیپلماتها و سفرای مذکور عبارت بودند از :       

پیترو دلاواله / Pietro dellavalleh (994 – 1062 ق / 1586 – 1652م) :

دلاواله در زمان شاه عباس از اشرف دیدن کرد و بیش از سه سال میمهان دربار صفوی در اشرف بود . وی نخستین خارجی و جهانگرد اروپایی است که بطور غیر رسمی ، از ایرانِ عصر صفوی و از جمله ، اشرف دیدن نموده است . او نماینده " پاپ" بود و در سال 1027ق . در کاخ "باغ خلوت اشرف" به حضور شاه عباس بار یافت و درسال بعد (1028)نیز درمراسم جشن نوروز در باغ مزبور حضور داشته و از نزدیک ، شاهد گرویدن مهاجران گرجی و قفقازی به اسلام بوده است . چندی با اردوی شاه در اشرف و محال اطراف همراه بود و غالباً ، به مصاحبت شاه عباس نائل می شد . در سال1030ق.(1627م)به اصفهان بازگشت و پس از مراجعت به اروپا ، به ملازمت"پاپ اوربن هشتم" درایتالیا نائل گشت .(27)

به نظر دلاواله ، سعی و کوشش شاه عباس براین بود که تاسرحد امکان ، هرچه زودتر به جمعیت اشرف افزوده و تعدادساختمانهای شهر نیز افزایش یابد و به همین جهت ، به هنگام اقامت خویش در فرح آباد ، قسمت اعظم زمستان را در اشرف به سر می برد . وی که در محل" کاخ دیوانخانه/ساختمان فعلی شهرداری بهشهر" و "کاخ باغ خلوت" به حضور شاه رسید ، از اشرف و کاخ های بنا شده در آن ، به نیکی و نکویی یاد کرده و زیبایی و جلالِ باشکوه آنرا می ستاید .(28)

دون گارسیا(Don Garsia) :

گارسیا از خانواده های معروف دوک های " فریا " اسپانیا بود که از سوی "فیلیپ سوم" ، پادشاه آن کشور بعنوان سفیر اسپانیا در ایران تعیین و مقارت تصرف بندرگمبرون(بندرعباس)توسط شاه عباس درسال1023 ق.(اکتبر 1614م) به ایران آمد و پس از سه سال تاخیر به ایران راه یافت . گرچه،وی در اشرف به حضور شاه عباس نرسید،لکن به هنگام ورود او به ایران، شاه عباس در اشرف بودو به دستور وی ، گارسیا در اصفهان مقیم شد.(29)  

* به نظر "کلمن"، درختان اشرف را شاه عباس از هندوستان آورده ، ولی به نظر "رابینو" ، پرتقال های مازندران درزمان "نصربن احمد سامانی/330ق". وصف شده است(رابینو،همان،ص244).

لرد ادمور کاتن(D.Cotton) :

" لردادمورکاتن" ، سفیر انگلیس در دربارصفوی به همراه" روبرت شرلی" و " آنتونیو شرلی" در سال 1036 ق. از اشرف دیدن نمود و بعد از 2روز انتظار در پشت دربهای "کاخ دیوانخانه" یا پارک ملت کنونی به حضور شاه عباس بار یافتند."کاتن" فرزند"جمیز اول" و فرستاده"چارلز اول" ، پادشاه انگلستان به دربار ایران بود و درحقیقت ، دومین سفیری است که دربار انگلستان رسماً ، به ایران فرستاده بود.*

شاه عباس به هنگام ورود رابرت شرلی و کاتن در ربیع الثانی سال1036/1037ق.(1626/1627م)به بندر گمبرون، دراشرف بود ، از اینرو، به همراه"سر رابرت" و "تامس هربرت"، نویسنده و دانشمندِ همراه سفیر به ترتیب فوق ، به حضور شاه عباس در اشرف رسیدند. تامس در سفرنامه خود(چاپ لندن ، 1634م.) ، بطرز بسیار زیبایی، اشرفِ عصرشاه عباس و بویژه ، کاخ ها و باغات مجلل و چشم نواز انرا به تصویر کشانهد و به مانند دلاواله می ستاید.

 گرچه ، شاه عباس ، "رابرت شرلی" را از کاخ خود ، در اشرف بعنوان سفیر و فرستاده خویش به دربار انگلستان اعزام داشت و نامه دوستی و مودت را برای " جمیز اول"، پادشاه آن کشور ارسال نمود و بر تجارتِ بدون عوارض برای تجار انگلیسی در ایران متعهد گشت، مع هذا رابرت شرلی و همراهان وی  که ظاهراً ، فاقد اختیار از سوی دولت انگلستان در عقد قرارداد با شاه ایران بوده ، بعد از این دیدار ، از چشم شاه عباس افتاده و این مجلس ، گویا ، آخرین دیدار نامبرده و سفیر انگلستان با شاه ایران بوده است .

در حقیقت ، اعزام سفیر و هیات همراه از سوی دولت انگلستان به دربار ایران و استقرار آنها دردربار شاه عباس(دربار اشرف) ، به جهتِ فقدان ِ هرگونه اختیار تفویضی برای آنان، بیشتر با هدف یک ژست سیاسی در مقابل دولت ایران بود که به مزاج شاه ایران نیز خوش نیامد . کاتن به هنگام بازگشت به اروپا به همراه رابرت شرلی ، در قزوین بیمارشد و در سال1628م. در همان شهر درگذشت .علاوه بر اینها ،"گریگوری و الیانوویچ ملگنوف روسی، رابینو انگلیسی ، ژاک دومورگان فرانسوی ، هانوی، هومر و ویلبر آمریکایی" در دوره های بعد، از اشرف البلاد دیدن کردند.(30)

مقارن همین ایام ، شاه عباس گرچه، در بستر بیماری بوده ، مصمم بود نوة خویش،"سام میرزا/فرزندصفی میرزا" را از اصفهان به اشرف آورده تا وی را به جانشینی خود به سلطنت برساند، معهذا در پی استخاره" ملامراد مازندرانی"، آمدن شاهزاده از اصفهان به اشرف جایز شمرده نشد. با این وجود، به هنگام ورود" جان اسمیت/Jan Smidt" ، سفیر هلند در ایران و تمایل وی برای ملاقات شاه عباس ، شاه ایران در روز23جمادی الاول سال 1038ق.(8ژانویه 1629م) در اشرف، پایتخت دوم کشور درگذشت و جسد وی ، طبق وصیت نامه شاه از آن شهر(اشرف) به " امامزاده حبیب موسی ع" در کاشان منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.(31)

شاه صفی نیز بعد از جشن نوروز آن سال در اصفهان(1040ق.) به مازندران آمد و چند صباحی را در اشرف و فرح آباد گذراند.ساخت" کاخ صفی آباد" را به وی نسبت داده و او را ادامه دهنده راه شاه عباس در تکمیل رسدخانه در حال ساخت در صفی آباد اشرف می دانند. گرچه ، به باور"لردکرزن" ، صفی آباد را شاه صفی ، نوة شاه عباس برای دختر خویش در نیم فرسخی اشرف بنا کرد، اما به زعم " دونالد ویلبر آمریکایی/Donald.N.Wilber" : "... کاخ صفی آباد در اصل،توسط شاه عباس در امتداد کاخ جهان نما ایجاد شد و نوه او، موسوم به شاه صفی، آنرا توسعه داد..." .(32) 

امرای گرجستان در دوره شاه عباس دوم ، در سال1073ق. در دارالسلطنه اشرفبه حضور شاه بار یافتند و در " کاخ های همایون تپه ، عباس آباد و باغ میدان " ، به حضور شاه ایران رسیدند . در این برهه ، قزاقانِ سواحل " رود دن " روسیه به تحریک " الیکس ، پدر پطر کبیر " ، ضمن حمله به شمال ایران ، شبه جزیره میانکاله ، حومه اشرف و بندر فرح آباد را در سال 1668م(1076ق) به آتش کشیدند . (34)

بعد از شاه عباس دوم ، سلطنت به شاه سلیمان صفوی ، شاه سلطان حسین و سپس ، شاه طهماسب دوم رسید . سلطنت شاه سلیمان مقارن با شورش افغانها و قضایای قندهار از یکسو و به قدرت رسیدن " پطر کبیر " در روسیه و تعقیب سیاست آبهای گرم وی (خلیج فارس) و ولایاتِ زرخیز و سرسبز ایران در سواحل غربی و جنوبی دریای خزر ، از جمله اشرف ، از طرف دیگر بود . شاه سلطان حسین صفوی در سال 1106ق. با صدور فرمانی ، دستور ساخت " مسجد جامع اشرف " را صادر کرد .(35) به علاوه ، طهماسب دوم درسال 1135ق.، پس از سقوط اصفهان و تسلیم پدرش ، شاه سلطان حسین در اشرف مستقر شد و یک سال بعد(1136ق.)، ضمن درخواست کمک از دولتین روس و عثمانی ، با ارسال فرمان هایی به سران و بزرگانِ منطقه اشرف ، از جمله به مردم هزارجریب (بخش یانه سر) ، از آنها درخواست مساعدت و همراهی نمود . (36)

*سر جفری لانگلی/Sir.Gefforey Langleyنخستین سفیر انگلیس در دربار ایران بود که در سال1291/690ق. در معیت نیکلاس شارتربه همراه یک هیئت 21 نفری در زمان گنجاتون خان مغول به دربار شاه مغول آمد تا از کمک نظامی ایران علیه ترکان عثمانی برخوردار شود. به هنگام ورود آنها به ایران ، ارغون شاه در گذشته بود.(دکتر عبدالحسین نوائی.روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه ، ص135 و غلامرضا ورهرام،تاریخ سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجاریه،ص213)

  

 

دورة افشاریه و زندیه

مقارن همین ایام بود که " نادر قلی افشار / نادر شاه بعدی " ظهور کرد و توجه خاصی به منطقه اشرف البلاد نشان می داد .

وی دستور تعمیر و تجدید بنای " کاخ سلطنتی دیوانخانه " را که در حمله افاغنه طعمه حریق شد و دیوان بزرگِ سلطنت شاه عباس ، بکلی در شعله های آتش منهدم گردید ، صادر کرد و بدین ترتیب ، " کاخ چهل ستون " به جای آن ، در اشرف ساخته شد . همچنین ، به فرمان او ، عده ای از افاغنه در جریان جنگ با " احمد ابدال " به قره تپه (شمال غرب اشرف) آورده شدند .

اردوگاه نادرشاه در اشرف البلاد نیز بیشتر در قره تپه مستقر گشته و سان و رژه سپاه نادری و جشنهای بزرگ وی در آنجا صورت می گرفت .(37)علاوه بر این قرارداد مورخ13فوریه 1729م. در دوره کوتاه سلطنت اشرفِ افغان و در زمان پطر دوم بین روسیه و ایران در رشت منعقد و براساس آن ، ایالت استرآباد و مازندران و از جمله ، اشرف به ایران مسترد شد و از شهر تاریخی " تمیشه / تمیشان " در قرارداد به عنوان نقطه مرزی بخش شمال شرقی قلمرو آن یاد شده است . (38)

نادر شاه پس از فتح هند برای سرکوبی " لزکی ها گ از طریق مازندران و اشرف عازم قفقاز گردید و مدتی را نیز در " قره تپه اشرف " گذراند. وی در طول توقف خود در قفقاز سعی کرد به کمک " کاپیتان جان التون " انگلیسی ، ناوگانی در دریای مازندران بوجود آورد که هم ارتش آذوقه حمل کند و هم به انحصار نیروی دریایی روسها در آن دریا پایان بخشد . (39)

تمایل نادر شاه به ساخت کشتی در ساحل دریای بوشهر به مانند سواحل مازندران و ایجاد کوره ای در نزدیکی آمل برای زوب آهن ، گلوله و خمپاره سازی در راستای همین سیاست بوده است .(40) وی همچنین ، با اعزام 2 صاحب منصب نظامی به روسیه ، درخواست تخلیه نیروهای روسی را از سواحل خزر و اشرف نمود . (41)

ایران ، ازجمله مازندران و اشرف بعد از قتل نادر شاه در سال1160ق.، به شدت ، دچار هرج و مرج گردید و موجبات تاسیس " سلسله زندیه و قاجار " فراهم آمد . کریمخان زند به همراه محمد حسن خان قاجار ، پدر آغا محمد خان قاجار درسال 1165ق. به اشرف آمد . محمد حسن خان هفت سال بعد(درسال1172ق.) در استرآباد شورش کرد و با سپاه بزرگی روانه مازندران شد و ضمن تصرف اشرف ، عزم ساری نمود ، لکن در اشرف توسط " شیخ علیخان ایلغار " شکست خورد . (42)

جنگ های " محمد حسن خان قاجار " ، پدر آغا محمد خان قاجار با سرداران کریم خان در این منطقه نیز ، از وقایع مهم این دوره است . وی بعد از شکست از جانب " شیخ علیخان ایلغار " در صحرای " قوروق اشرف " ، توسط " سبز علی کرد استرآبادی " در سال 1172ق. در " کلباد / گلوگاه " اشرف به قتل رسید .

پس از کشته شدن محمد حسن خان قاجار ، فرزندان وی(حسین قلی خان و آغا محمدخان) بعد از چهار سال سرگردانی در گرگان ، به حضور وکیل زندیه در شیراز رسیدند ." حسین قلی خان جهانسوز " به حکومت دامغان دست یافت و سپس ، علیه کریم خان زند شورید ، به نحوی که " محمدخان " ، حاکم مازندران به قصد سرکوبی وی به اشرف حرکت کرد ، ولی حسینقلی خان از بیراهه " کیاسرهزارجریب " برساری مسلط گردید و سرانجام ، در " شورابسر اشرف/شرق نکاء " مورد حمله برادران جهانسوز واقع گردید و دستگیر شد .

(43) علاوه بر این ، محمد حسن خان سوادکوهی ، جانشین نظر خان زند و حاکم وقت مازندران در سال 1180ق. در نبرد با " حسینقلی خان قاجار " در سال1180ق. در اشرف ، برای تامین جان خود ، این شهر را به مانند ساری به خرابه ای تبدیل کرد . سرانجام ، غائله حسین قلی خان در پی تسلط " زکی خان " ، فرستاده کریم خان زند به مازندران ، خاتمه یافت.(44)

اضافه بر این ، آغا محمد خان قاجار در اواخر قرن 12هجری (سال1193ق.) به مازندران فرار کرد و اشرف بدست سپاهیان وی افتاد . پس از ایندوره بود که از اهمیت نسبی اشرف کاسته شد ، بطوریکه سیاحان و جهانگردان آخر این سده و سده بعد ، اشرف را شهری ویران و ولایت تابع آنرا از فقیرترین بلوکات مازندران به شمار می آورند.(45)

این شهر در سال1275ق.دارای هفت محله،ازجمله:نقاش محله ، گرجی محله ، فراش محله و گرایلی محله " بوده که از آن میان، محلات فوق نیز کماکان به همان نام باقی است . جمعیت شهر درسال1277ق. حدود845خانوار برآورد شده است ، اما با باور " اعتماد السلطنه "، مؤلف کتاب مرات البدان، جمعیت اشرف دردوره ناصرالدین شاه قاجار پنج تا شش هزار نفر بیان شده است .(46)

همچنین اشرف در این دوره با باور رابینو انگلیسی ، ازجنوب به کوههای هزارجریب، از مشرق به " انزان"، از مغرب به" میاندرود" و از شمال به خلیج استرآباد محدود می گشت و دارای چهار بلوک " بلده، قره طغان، کلبادپنج هزاره و یخ کش" بود.(47)

   

 

 اشرف در دوره قاجاریه

آغا محمد خان بعد از فوت کریم خان درسال1193ق. ضمن فرار از شیراز در مازندران استقرار یافت و در اشرف ، بعنوان مقر خویش ساکن شد . در همین اثناء ، دستور آبادی و ترمیم خرابیهای پیشین را صادرکرد و مردم را به تعمیر آنها تشویق نمود .

اشرف از آن موقع ، آبادانی سابق خود را یلفت . اندکی بعد ، با مساعدت جعفر قلی خان ، برادرش از اسارت سلیر برادران خود در مازندران(بند پی بار فروش) در آمد و سرانجام ، در سال1210ق. در تهران ، رسماً بعنوان شاه ایران تاجگذاری کرد و سلسله قاجاریه را تاسیس نمود . (48)

درسال1841م. (دورة آغا محمدخان قاجار) ،"کنت وینویچ /K. Vinovich" در پی اجازه از" کنت " ، وزیر مختار روسیه درایران از شاه ایران برای ساخت پایگاه دریایی در آشوراده ، درمقام ایجاد پایگاه دریایی مزبور در جنوب شرقی دریای خزر برآمد . او " اشرف " را برای این منظور انتخاب کرد و نام آنرا" ملی سوپل / Melissopl " یا " شهر زنبورهای عسل" نامید و از اداره نظارت نشان های رسمی پترزبورگ ، نشانی برای این شهر را گرفت ، لکن در پی جلوگیری آغا محمدخان قاجار از اشغال اشرف توسط وینوویچ، وی به ناچار به سوی " گراودین " نزدیک گلوگاه هدایت شد.(49)

درزمان "کاترین دوم" ، امپراتورروسیه (معروف به خورشیدکلا)- " گرافیس/KRAFIS" را برای گرفتن شمال ایران به مازندران فرستاد . وی از طریق گراودین (محل قتل محمد حسن خان قاجار ، واقع در شمال غرب گلوگاه بهشهر) به اشرف و منطقه راه یافت ." فتح علیخان قاجار / فتح علیشاه بعدی" – نیای خوانین گلوگاه،" حاجی محمد آقا عمرانلو"، حاکم وقت اشرف را جهت سرکوبی گرافیس مامورکرد . سرانجام ، روسها در سال1253ق.، درزمان"محمدشاه قاجار" بر جزیره آشوراده مسلط شد و تاسال1917م(1336ق.) در آن نواحی مستقربودند .(50)

اما روس ها به باور لرد کرزن برای نخستین بار درسال1838م. به جزیره فوق وارد شدند و در سال 1846م. ضمن ساخت تاسیساتی در آنجا ، با ترکمن ها مذاکره نمودند.(51)فتح علیخان قاجار در سال 1138ق. هواخواهان طهماسب دوم را در حدود اشرف شکست داد و سپس ، در ساری از در عذرخواهی برآمد و تسلیم شده و به کمک شاه شتافت . گرچه ، درخواست رسمی دولت ایران در سال 1854م. برای خروج نیروهای روسی از جزیره مزبور بی نتیجه ماند ، معهذا در سال1866م. ناصرالدین شاه ضمن عزیمت به جزیره فوق ، اقدامات تامینی روسیه برضد تراکمه را تائید نمود.(52)

شاهان قاجار ، به ویژه " فتحعلیشاه ، محمد شاه قاجار و ناصرالدین شاه" به جهت منشاء اولیه خاندان خود(گرگان)،علاقه زیادی به مازندران و اشرف نشان می دادند . ناصرالدین شاه درسفر اول خود به مازندران در 13ذی الحجه1283ق. به اشرف آمد و در باغشاه ، مستقر گردید.

وی در این سفر از صفی آباد و ناصر آباد(امیر آباد)نیز دیدن کرد و در میانکاله به مانند شاهان گذشته به شکار پرداخت . همچنین ، درسفر دوم خود به اشرف در اواخر تابستان 1292ق. به آن شهر راه یافت و مورد استقبال" عباسقلی خان اشرفی سرحد دار"، پسر حاج مهدی اشرفی و نوه یوسف مستوفی الممالک آغا محمد شاه قاجار (جد آقای مهندس موسی اشرفی) قرارگرفت .

در این سفر" عضدالملک، صنیع الدوله و حکیم طولوزان"، پزشک فرانسوی دربارشاه وی را همراهی کردند . در 10شوال همان سال ، علمای اشرف ، ازجمله"ملا اسمعیل،ملارضا،آقاسیدجعفر،شیخ احمد،آقا علی خان،آقا محمدابراهیم و ملا اسداله" به حضورناصرالدین شاه رسیدند. همچنین،" حاج مهدی خان" ، سرکرده عمرانلو(جد حاج رحیم رحیمی گلوگاهی) و"قدرتی"، نوکراشرفی درقلعه جدید سرتک(درمجاورت میانکاله) به حضورشاه بار یافتند.(53)

"پست/چاپارخانه"، از تاسیسات دوره قاجاریه و زمان ناصرالدین شاه است. چاپار دولتی در سال1267ق. توسط امیرکبیر در آغاز سلطنت وی درخدمت عموم قرارگرفت . دو سال بعد ، درسال1296ق. چاپارخانه های مازندران در"ساری و اشرف" ساخته شد و در همان سال ، مقرر گشت که ارسال احکام توسط چاپاران صورت پذیرد.(54) علاوه بر این ، سیستم تلگراف آذربایجان در دوره ناصرالدین شاه ، در سال1280ق. به سرحد ارس وصل شد و مخابرات تهنیت آمیز فیمابین جانشینِ مملکت قفقاز و پادشاه ایران و نیزبین امپراتور روس و شاه ایران مخابره گردید .

با این حادثه ، روس ها خود را در رقابت با انگلیسی ها ، ذی حق می شمردند. همچنین ،طبق قرارداد سال1298ق.فیمابین روس و ایران در همین خصوص ، تصریح گردید که روسها مایلند به جهت مخابره با اداره نظامی ماوراء خزر ، ازخطوط تلگرافی ایران استفاده کنند و بر این اساس ، خط دوم تلگراف روسها در نواحی جنوب رقی دریای خزر ، ازجمله در اشرف نصب گردید.(55)ضمن آنکه ، در این دوره با وقوع قحطی در ایران ،" حاج محمدحسن امین الضرب" نسبت به خرید گندم از مازندران(اشرف) و باکواقدام کرد . (56)

" ه.ل.رابینو"، قونسول دولت بریتانیا در رشت در دوره قاجاریه که مدت16سال درباره تاریخ مازندران و استرآباد مطالعه و تحقیق کرده ، نیز دو مرتبه به ترتیب ، در سال1908،1909(9-1288ش.) از اشرف دیدن کرد وحاصل مشاهدات خویش را در سفرنامه "مازندران و استرآباد" * به رشته تحریر درآورد. اوضاع ایران بعد از دوره ناصرالدین شاه توام با هرج و مرج و اختلافات محلی بود و انقلاب مشروطه نیز مزید بر علت گردید. بازگشت محمد علی شاه از را اشرف در جریان انقلاب مزبور نیز ، اوضاع منطقه را آشفته تر نمود.

    (  * رابینو در مقدمه کتاب خود از مازندران به لحاظ طبیعت آب و هوا به عنوان بهترین نقاط یاد کرده و شعر معروف فردوسی(که مازندران،شهر ما یاد باد/همیشه،بر و بومش آباد باد) را در ستابش آن یادآور می گردد .

وی در پایان مقدمه خود چنین می نگارد : " امیدوارم در آینده نیز از ایرانی و غیر ایرانی ، اشخاصی پیدا شوند که دربارة دیگر ایالتهای ایران به تحصیل اطلاعات تاریخی و غیره صرف اوقات نموده ، در سایه همت و زحمت ایشان ، دوستداران ایران، جمالِ طبیعی این مرز و بوم و جلال تاریخی و کیفیت طبایعِ ایران را بهتر بشناسند" (رابینو، همان،صص15و19)

  اقدام برخی از دانشگاهیانِ بهشهری مقیم تهران در سال1378 در راه اندازی" مرکز مطالعات بهشهر شناسی " بعنوان یک گروهNGO  درمرکز (تهران) و اقدامِ سبزینه شورای اسلامی محترم شهر بهشهر و نیز شهردار محترم آن شهر در برگزاری " اولین همایش توسعه بهشهر" در مردادماه شال جاری(83) ، بعد از گذشت نزدیک به یکصد سال ، مؤید تحققِ پیش بینی و آرزوی این پژوهشگر و سیاستمدار انگلیسی و علاقه روز افزونِ این مراجع به داشتن" شهری اباد،آزاد و دلشاد: بهشهر/اشرف البلاد(شهر گنج های پنهان)" نیز در راستای همین مهم بوده و خواهد بود .)

   

 

 دوره پهلوی

بعد از انقراض قاجاریه و روی کارآمدن " سردارسپه،میرپنج" به عنوان سلطنت-"رضاپهلوی" به مانند شاه عباس ، توجه و تمایل ویژه ای به اشرف نشان می داد. وی معمولاً ، دو دفعه در سال (15اردیبهشت و 15مهر)به مازندران و اشرف سفر می کرد و عموماً ، درکاخ صفی آباد مستقر می گردید . آخرین سفر او نیز در سال1320ش. بود.

اشرف در سال 1315 توسط وی به "بهشهر" تغییر نام یافت. بهشهردرسال1316جزء شهرستان ساری در استان دوم مازندران محسوب می شد . در این دوره ، راه آهن سراسری بطول49 کیلومتر(از نکاء ، اشرف تا گلوگاه) احداث شد و اولین قطار حامل رضا پهلوی و هیات همراه در آبان 1310وارد اشرف گردید.

 عبور راه شوسه ساری-گرگان از روی جاده شاه عباسی به طول50کیلومتردرهمان مسیر ، مرمت وتجدید بنای کاخ صفی آباد ، باغ شاه ، احداث برخی از مؤسسات و نهادهای مدنی و تمدنی ، تاسیس"کارخانه پنبه پاک کنی" در سال1316 ، راه اندازی "کارخانه چیت سازی" در بهشهر در سال1317 به عنوان مهمترین و بزرگترین کارخانه خاورمیانه و ساخت کوی کارگران و نیز ایجاد " کارخانه نوغان/ابریشم" در سال1318،از زمره برخی از تاسیسات دوره پهلوی اول در اشرف/بهشهر می باشند .

همچنین در این برهه ، اداره سجل احوال مستقل گردید و تابع وزارت کشور گشت و به نام " اداره احصائیه و سجل احوال مملکت" نامیده می شد و امور آن به 7ناحیه تقسیم شد که ناحیه2 آن به شمال کشور شامل گیلان،مازندران و استرآباد و توابع اختصاص یافت و ریاست آن بر عهده" دبیر علائی" واگذارگردید.(57)

سوم شهریور1320و ورود ارتش سرخ و متفقین به ایران و ازجمله، بهشهر مجدداً ، سبب هرج و مرج و آشوب از یکطرف و بروز آزادیها و حرکت سیاسی از طرف دیگر ، گردید و موجب رسیدن " محمدرضاپهلوی" به سلطنت شد .

وی بر خلاف پدر خویش(رضا پهلوی) علاقه کمتری به بهشهر نشان می داد. محمدرضا پهلوی سه مرتبه به ترتیب ، در خرداد 1319(بعد از ازدواج با فوزیه مصری:1318) ، فروردین1329و فروردین1333به همراه " ثریا اسفندیاری" ، همسر دوم خود به بهشهر سفر کرد و در باغشاه و صفی آباد مستقر شد.(58) تاسیس " انستیتو تحقیقاتی تیرتاش"، احداث ساختمان بانک ملی ، شیرخورشید ، توسعه و تکمیل کارخانه های چیت سازی و پنبه پاک کنی در سال1331،لوله کشی آب آشامیدنی بهشهر و محال اطراف و توسعه صنعت برق ، از زمره تاسیسات این دوره بوده است .

همچنین، خطوط و کابل کشی برای ارتباطات(توسعه و تکمیل وسایل مخابراتی)راه دور در سال1343صورت پذیرفت و سیم کشی خطوط تهران – مشهد از طریق ساری ، بهشهر ، گرگان و بجنورد بوسیله سیم مسی فولاد مغزی تکمیل و بهره برداری از آن آغاز گردید . (60)

"حزب توده" درسال1321به طور محرمانه ، در بهشهر تشکیل شد و پس از تقویت و همکاری ارتش سرخ و مهاجرین روسی درمنطقه، عملیات و فعالیت خود را اعلام کرد و رسماً ، به تبلیغ پرداخت ، لکن در ابتدا با مقاومت جمعیت" اتحادیه دهقانان،پیشه وران و اصناف بهشهر" مواجه شد و سپس ، در21آذر1325با تشکیل"حزب دمکرات ایران" متلاشی شدو سرانجام ، فعالیت حزب مزبور در این شهر نیز با غیر قانونی اعلام شدن حزب توده به وسیله دولت " ساعد مراغه ای"، به جهت سوء قصد به محمد رضا پهلوی در بهمن1327متوقف گردید.

به علاوه، در سال1333کمیته دو حزب " مردم و ملیون" در بهشهر تشکیل و بعد از مدتی وقفه ، فعالیت مجدد حزب مردم در سال 1345شروع گردید و " حزب ایران نوین" به جای حزب ملیون در آنجا نسبت به تشکیل کمیته مربوطه اقدام نمود. در همان سال،بهشهر با جداشدن از ساری به شهرستان مستقل تبدیل شد.(61)

" برنامه انقلاب شاه و مردم " از سال 1341 در بهشهربه اجراء درآمد و باغ شاه سابق(پارک ملت کنونی) بوسیله شهرداری در سال1344 از بنیاد علوی جهت تاسیس پارک شهر خریداری شد.همچنین، درهمان سال،"سپاهیان دانش" و بعدها انقلاب "سپاهیان انقلاب" به آنجا اعزام شدند.(62)

به هنگام ریاست جمهوری " ترومن " در آمریکا ، " سیاست سد نفوذ" برای مقابله با جهان سوسیالیست و بویژه ، اتحاد جماهیر شورویاز سوی وی و همکارانش تعریف و تبیین گردید و بر این اساس ، " کاخ صفی آباد بهشهر"بعنوان مرکز کنترل اطلاعات ضد جاسوسی آن کشور در ایران درآمد و متعاقب تاسیس فرودگاه نظامی و تاسیسات هوایی در آن ، بعنوان پایگاه کنترل شوروی در منطقه قرار گرفت و بدین ترتیب ، بهشهر در عصر پهلوی دوم در چهارچوب سیاست جهانی آمریکا و نظام بین المللی قرارداشت .

 

 

منابع و مآخذ

1-    دکتر مدرسی ، علی . مرد روزگاران(مدرس ، شهید نابغه ملی ایران)، چاپ دوم ، نشر هزاران، تهران ، 1374

2-    دکتر نوایی ، عبدالحسین، روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دوره صفویه . چاپ اول ، انتشارات سمت،1377

3-    دکتر حسین محبوبی اردکانی. تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران . جلد اول . چاپ دوم . دانشگاه تهران،1370

4- دکتر حسین محبوبی اردکانی. تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران . جلد دوم . چاپ دوم . انتشارات سمت،1378

5-    ورهرام، غلامرضا . تاریخ سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در آغار قرن بیستم . چاپ دوم . انتشارات معین،1369

6- دکتر زرین کوب ، عبدالحسینو تاریخ ایران بعد از اسلام.چاپ هشتم. امیرکبیر،1379

7- رابینو . هیاسی.ل.ئی.مازندران و استرآباد. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی.چاپ سوم.انتشارات علمی و فرهنگی، 1365

8- سلطان محمد میرزا قاجار.سیف الدوله(سفرنامه مکه) . چاپ علی اکبرخداپرست.تهران،1364

9-  ناصرالدین قاجار(ناصرالدین شاه) . روزنامه سفرمازندران(سفرنامه مازندران) . به کوشش صنیع الدوله . چاپ سنگی. تهران،1294ق

10-  نصری اشرفی،جهانگیر و تیساپه اسدی.امیرپازواری از دیدگاه پژوهشگران و منتقدین. چاپ اول.خانه سبز.تهران، 1376

11- دکترشعبانی،رضا.تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران در دوره افشاریه و زندیه . چاپ دوم.انتشارات سمت،1378

12-   وامبری،آرمینیوس. سیاحت درویشی دروغین درخانات آسیای میانه ، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان ، تهران،1365

13-    وحیدقزوینی،محمدطاهربن حسین . عباسنامه(شرح زندگانی شاه عباس ثانی). به کوشش ابراهیم دهگان.اراک،1329

14-  دکترستوده،منوچهر. از آستارا تا استرآباد.جلدچهارم(قسمت دوم) . وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران،1366

15-  استاد عسگری، علی بابا.بهشهر(اشرف البلاد). ایران چاپ،تهران،1350

16-  مهجوری،اسماعیل . تاریخ مازندران.چاپ اثر.ساری،1345

17-  لردکرزن،جرن.ن.ایران و قضیه ایران. ترجمه غ.وحیدمازندرانی.جلداول و دوم . بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ، 1349

18-  نامی اصفهانی ، محمدصادق.تاریخ گیتی گشای. به کوشش سعید نفیسی، نشر اقبال، تهران،1363

19-          ملگنوف،گریگوری والیانوویچ . سفرنامه ملگونوف به سواحل دریای خزر(1858 و 1860) ، ترجمه و تکمیل مسعود گلزاری.دادجو.تهران،1364/و لیپزیک.1868م .

20-  عمادی،اسدالله.بازخوانی تاریخ مازندران . فرهنگ خانه مازندران . ساری،1372

21-  سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح . فرهنگ جغرافیایی.جلد28.ساری،1370.

22- گلستانه ، ابوالحسن بن محمدامین. مجمل التواریخ، به کوشش مدرس رضوی، تهران،1365

23-  ابن اسفندیار. محمدبن حسن(613ق.)تاریخ طبرستان. به تصحیح عباس اقبال،خاور،تهران،1320

24-   اعتماد السلطنه ، محمدحسن خان . مرآت البلدان، تهران،1367

25-  اعتماد السلطنه ، محمدحسن خان، المآثر و الآثار.چاپ سنگی . تهران، 1306ق.

26-   مستوفی، حمدالله.نزهت القلوب(740ق).به کوشش دبیرسیاقی،چاپ لسترنج(1915)، تهران،1362

27-مرعشی ، سیدظهیرالدین(892ق). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران . به کوشش برنهارد دارن . پطرزبورغ،1266ق و تهران،1333 و 1362

28- جوینی، عطاءالملک. تاریخ جهانگشا . چاپ عبدالوهاب قزوینی . بی تا . تهران.

29- منهاج السراج.عثمان بن محمد(قاضی). طبقات ناصری. چاپ عبدالحی حبیبی . کلکته ، 1864 و نهران،1363

30-  گیلانی ، شیخ علی(1044ق).تاریخ مازندران . چاپ منوچهر ستوده، تهران ،1352

31- دلاواله ، پیترو دلاواله . ترجمه دکتر شعاع الدین شفا ، انتشارات اشراقی . تهران،1348 و چاپ آمستردام،1666م

32-  اصطخری ، ابواسحق ابراهیم بن محمد . المسالک و الممالک(340ق/951م).چاپ دخویه ، لیدن1870، افست1967

33- ویلبر،دونالد.باغهای ایران و کوشک های آن.ترجمه مهین دخت صبا،1348

34-  واندرنبرگ.باستان شناسی ایران باستان، ترجمه دکتر عیسی بهنام،1345

35-  دمورگان،ژاک ژان ماری. سفرنامه ژاک ژان دمورگان. ترجمه جهانگیر قائم مقامی ، تهران ، طهوری،1335

36-  اسکندر بیک منشی(ترکمان: 1043-986). تاریخ عالم آرای عباسی . ج1،تهران امیرکبیر،1350

37-  هانوی.سفرنامه هانوی. ترجمع اسماعیل دولتشاهی ، ترجمه بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

38-شورای اسلامی و شهرداری بهشهر . بهشهر در مسیر توسعه . چاپ اول،1383

39- زمانی درمزاری ، محمدرضا.بهنگر: یک نیاز، ضرورت و یک الزامِ محتوم و اجتناب ناپذیر در منطقه(بهشهر). مرکز مطالعات بهشر شناسی، تهران،1383

40- زمانی درمزاری ، محمدرضا . میراثِتاریخی ، فرهنگی و تمدنیِ اشرف البلاد(بهشهر: شهرگنج های پنهان) و جاذبه های توریستس و گردشگری آن . مرکز مطالعات بهشهر شناسی. تهران، 1379

41- حجازی کناری، سیدحسن . پژوهشی درباره نامهای باستانی مازندران . تهران، روشنگران، 1372

42-  وزارت کشور . دفتر تقسیمات کشوری . تقسیمات کشوری سال1382

43- استانداری مازندران . راهنمای مازندران . ساری.1344

استفاده از منوی روزانه و همچنین لینک های خبری و مهم

ضمن سلام  و خدا قوت؛ 

 

به منظوراحترام به  18492 بازدید [تا زمان نگارش این متن] از این وبلاگ و آسایش بازدید کنندگان محترم ، مدیریت وبلاگ اقدام به قرار دادن لینک سایتهای مورد استفاده روزانه هر کاربر در قسمت  روزانه ولینک های خبری و مهم[سمت چپ صفحه زیر و پائینتر از عکس مدیر وبلاگ] نموده است

 

مانند؛ 

 ۱ـ اطلاع از شماره تلفن ثابت فرد مورد نظر شما در سراسر کشور 

۲ـ اطلاع از صورت حساب قبض موبایل به صورد میاندوره و پایان دوره 

۳ـ اطلاع و چک کردن وضعیت بیمه ای و سوابق خود در سازمان تامین اجتماعی 

۴ـ بعضی سایت های کشوری و دولتی 

۵ـ بعضی سایت های خبری 

۶ـ اطلاع از وضعیت آب وهوای قره تپه و غیره

 

تنها با یک کلیک روی آنها امکان برقراری ارتباط فراهم می گردد.

تاریخچه بهشهر

 

 

 ناحیه بهشهر که سابقا خرگوران نام داشت توسط شاه عباس خریداری شد و به دستور وی شهری در آنجا احداث شد. ماده ”دولت اشرف “ برای تاریخ بنای این شهر در سال 1021 هجری انتخاب شد و شهر جدید، اشرف البلاد نام گرفت که اقامتگاه شاه عباس اول در مازندران بود. بعد از احداث شهر، شاه عباس چندین هزار گرجی را به شهر اشرف کوچاند، که امروزه با نام گرجی محله در بهشهر زندگی می کنند.
شاه عباس هرگاه به مازندران می آمد اشرف را به دیگر نقاط آن ترجیح می داد. احتمالا اولین گروه نمایندگان سیاسی انگلستان در اشرف البلاد به حضور شاه عباس رسیدند. اشرف البلاد در اثر جنگهای داخلی حملات ترکمن ها، افاغنه و حملات سپاهیان زند صدمات فراوان دید و به طور مکرر تخریب شد. نادر شاه هنگامی که اعزام جنگ با لزگی ها بود مدتی را در این شهر سپری کرد. محمد حسن خان قاجار علاقه زیادی نسبت به آن داشت و غالبا در این شهر اقامت می کرد، سکنه این شهر از اقوام مختلف تشکیل شده بود، ازجمله مهاجران گرجی که شاه عباس آن ها را از قفقاز کوچانده بود، همچنین گروهی از خانواده های طالشی لنگران که از سواحل دریای خزر آمده بودند و جمعی هم از ثات ها که یکی از قبایل ایرانی بود.
بطور کلی ناحیه جنوبی دریای مازندران از گذشته بسیار دور ازاهمیت سیاسی ، تاریخی ونظامی فوق العاده ای برخوردار بوده است. بررسی وکاوشهائی که در سواحل دریای خزر در مکانهائی مانند سابقه غارهای هوتو وکمربند( در نزدیکی بهشهر ) انجام گرفته است، قدمت این ناحیه رابه دوره غارنشینی به ثبت رسانده است. تحقیقات دیگر موید آن است که در ادوار باستانی این منطقه یکی از حوزه های مهم تمدن قبل وبعداز تاریخ ایران بوده است .
تحقیقات بعمل آمده از متون تاریخی نشان می دهدکه در اواسط قرن سوم هجری قمری دین اسلام در شکل علویان در این ناحیه نفوذ یافته است.شهرستان بهشهر در ابتداء بعنوان یکی از روستاهای حائز اهمیت با نامهای نامیه ، کبود جامه ، تمیشه ،قره طغان پنج هزاره، واشرف معروف بوده است . در دوره صفویان ، شکوفائی ورونق این ناحیه بیشتر گردید. علاقه شاهان صفوی به این منطقه باعث شد این شهر بعنوان پایتخت دوم صفویان انتخاب گردد. بناهائی نظیر چشمه عمارت، کاخ صفی آباد،باغ عمارت چهلستون ( پارک ملت فعلی )، استخر عباس آباد ،کاخ وباغ شاهی ،کاخ صاحب الزمان و ... در آن دوران بنا گردیدند که برخی از آنهابه کلی ویران شده واثری از آنها باقی نیست .جاذبه های این شهر در زمانهای قدیم باعث شده بود ، هیاتهای خارجی که به ایران می آمدند علاوه بر اصفهان از بهشهر هم دیدارنمایند.
بهشهر امروزی، شهری زیبا و جذاب است که آثار طبیعی و تاریخی فراوان دارد.  

قره تپه در سرشماری 1385

اطلاعات جمعیت

تعداد خانوار

504

جمعیت

1884

مرد

949

زن

935

مرد 6 سال وبیشتر

848

زن 6 سال وبیشتر

848

مرد 10 سال و بیشتر

780

زن 10 سال و بیشتر

797

مرد 10-14 ساله

253

زن 10-14 ساله

213

مرد 15-29 ساله

296

زن 15-29 ساله

308

مرد 30-64 ساله

343

زن 30-64 ساله

363

مرد 65 ساله و بیشتر

57

زن 65 ساله و بیشتر

51

زن 65 ساله و بیشتر

51

 این اطلاعات مربوط به سرشماری نفوس و مسکن سازمان آمار ایران در سال 1385 می باشد.
 

بازسازی و تعمیرات مسجد ولی عصر (عج) شیعیان

با سلام 

مفتخرم به عرض برسانم که مسجد ولی عصر عج(شیعیان) قره تپه با کمک نقدی و همت والای مردم عزیز روستا و زحمات و خدمات هیات امنای مسجد  با هزینه ای بالغ بر ۳۵۰۰۰۰۰۰۰سیصدو پنجاه میلیون ریال بازسازی و تعمیر شد.    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

قره تپه به روایت تصویر

 

 

 

 

 

  

 

  

 

 

 

 

پنبه طلای سفید

با سلام  

 

آنچه امروز میخواهم بنویسم در ارتباط با تصاویر زیر است که ناخودآگاه دیدن این تصاویر، فکر هر کشاورز و یا بهتر بگویم هر قره تپه ای را  به سمت سختی های کاشت و داشت و برداشت از یک سو و  ارزانی قیمت فروش این محصول و هزینه های آفت کشی و سم پاشی گران از سویی دیگر ، هدایت می کند. 

محصولی که آن را طلای سفید نام نهادند و هنر کاشت و داشت و برداشت آن در خون هر قره تپه ای وجود دارد . 

 در گذشته ای نه چندان دور پنبه محصول اصلی منطقه محسوب می شد و هزینه مدرسه و دانشگاه و ...... کودکان و جوانان قره تپه ای را تامیین می کرد. 

 با صراحت می توانم بگویم کسی نیست که پنبه کار بوده باشد و با دیدن تصاویر زیر از ته دل آهی نکشد. 

از امسال بگویم : 

شش ماه فعالیت شبانه روزی  ، قیمت سموم دفع آفات نباتی بسیار بالا، قیمت کود شیمیایی بالا ، کمبود و گرانی دستمزد  کارگر وجین و پنبه چین ، و اما...................... 

قیمت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

  

 

 

 

 

برای دریافت اطلاعاتی در مورد محصول پنبه می توانید روی لینک زیر کلیک کنید: 

 

  http://www.asemoniha.com/%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C/9174-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%AF%DB%8C%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AD%D9%84-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA.html